همه چی
همه چی
 
 

شبهـــــا زیــــر دوش آب ســرد...
بی صدا رها می کـند, بــغض زخم هایـَش را...
و هــمه می گــویند...
خــــوش بــــه حــــالـش چــــه آســــان فــــرامــــوش کــــــرد!!!

 


هميشه يه خاطراتی هست که وقتی بهشون فکر ميکنی به خودت ميگی :

وای ... من چه قدر خر بودم...!

 

 

 

 

 


ارسال شده در تاریخ : جمعه 29 مهر 1390برچسب:, :: 23:10 :: توسط : نوید

با خيال تمام دوستت دارم ها . . .
و بي خيال هرچه دوستم نداشتي ها . . .
.
.
.
... يك شب . . .
بي آنكه كسي پشت سرم آب بريزد ،
دل به جاده خواهم سپرد . . . !!!

"nav!d"



ارسال شده در تاریخ : جمعه 29 مهر 1390برچسب:, :: 22:57 :: توسط : نوید

آهنگ جدید و بسیار زیبای سینا تهم و پایا به همراهی عرفان به نام وقتشه که با این آهنگ پایا رسما به خانواده ی پایدار پیوست (با کیفیت های مختلف MP3 و OGG )
سینا،تهم،عرفان،پایدار،پایا،وقتشه،Taham،Paya،Erfan،Vaghteshe



ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 27 مهر 1390برچسب:, :: 16:58 :: توسط : نوید

(یه توپ دارم قلقلیه )
پ نه پ شش ضلعی نامنتظمه
( میزنم زمین هوا میره )
پ نه پ می خواستی زمین و حفر کنه برسه مرکز زمین
( نمی دونی تا کجا میره )
... پ نه پ می دونم نمیگم که ریا نشه
( من این توپو نداشتم )
پ نه پ داشتی ، رو نمی کردی
( مشقامو خوب نوشتم )
پ نه پ همش برو دنبال یللّی تللّی
( بابام بهم عیدی داد )
پ نه پ می خواستی روز مادر بهت کادو بده
( یه توپ قلقلی داد )
پ نه پ می خواستی یه دونه بی ام و 730 بهت بده


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 27 مهر 1390برچسب:, :: 16:52 :: توسط : نوید

موضوع انشاء: تابستان خود را چگونه گذراندید؟

به نام خدا

بی او...................


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 25 مهر 1390برچسب:, :: 20:24 :: توسط : نوید

ترسیدی؟ نترس.. آن‌قدرها هم ترسناک نیست اوایلش احساس تنهایی می‌کنی
سیاهی، غم، اندوه... برای آرامش چند لیوان آب می‌نوشی 1..2..3.. با چند آرام‌بخش. بعد کناری می‌نشینی گوشه‌ای خلوت و دنج با چند قطعه عکس و یک موزیک پر از خاطره کم‌کم از گوشه چشمانت آب سرازیر می‌شود نترس نگران نباش احتمالاً به خاطر آب زیادی هست که خورده‌ای..
 

 
 

روزهای بعد دلتنگ می‍‌شوی... دلتنگ می‌شوی.. هق هق گریه‌ات بلند می‌شود اما نترس عادیست خیلی خیلی عادی
گوشی‌ات را برای دهمین بار برمی‌داری تا زنگی برنی تا فقط و فقط صدایش را بشوی و لبانش را مجسم کنی موقع گفتن الو و بعد از Reject شدن گوشی‌ات را پرت می‌کنی طرفی نترس عادیست خیلی خیلی عادی
روزهای بعد درد می‌کشی و بی‌خوابی؛

 

 
 
بی‌حوصله می‌شوی هنوز هم همان گوشه دنج و همان موزیک و همان عکس‌ها که در همین مدت چند بار تکه‌تکه شده‌اند و دوباره بهم وصلشان کردی. درست مثل یک پازل اما پازل زندگیت، قطعه گمشده‌ات...

 

 
. نترس عادیست خیلی خیلی عادی
روزهای بعد افسرده می‌شوی. دلگیر و زودرنج اما نترس این خیلی خیلی عادیست
عادت نمی‌کنی به نبودنش، به ندیدنش، به نشنیدن صدایش
روزهای بعد دیگر نمی‌خندی؛ دلت می‌خواهد واقعا بفهمی او در چه حالیست.....
نگران نباش به خودت رجوع کن روزی که در چشمهایم نگاه کردی و گفتی برو؛ دلم در گرو دیگریست چه حسی داشتی؟
اصلا نترس این خیلی خیل عادیست
تازه شدیم شبیه هم؛ به جمع دلشکستگان خوش آمدی.

 


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 25 مهر 1390برچسب:, :: 20:19 :: توسط : نوید

سلام دوستان ببخشید امروز نتونستم آپ کنم

ولی فردا آپ میکنم

با تشکر نوید


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 24 مهر 1390برچسب:, :: 21:52 :: توسط : نوید

 

حالا دیگر

نه از حادثه خبری هست

و نه از اعجاز آن چشم های آشنا

از دلتنگی ها هم که بگذریم

تنهایی

تنها اتفاق این روزهای من است...


ارسال شده در تاریخ : جمعه 22 مهر 1390برچسب:, :: 21:58 :: توسط : نوید

سری جدید قضیه پَـــ نَ پَــــ
لپ تاپ رو پامه دارم باهاش کار میکنم بابام اومده تو اتاقم میگه لپ تاپت روشنه ؟ میگم…

 

پَـــ نَ پَـــ رو زمین داشت گریه میکرد گذاشتمش رو دلم آروم بگیره بعد بش میگم کاری داری باش مگه ؟ میگه پَـــ نَ پَـــــ صدا گریه اش تا تو اتاق من میومد اومدم بهت بگم گناه داره بغلش کن
پارتی بودیم … ملت اون وسط داشتن دستارو تکون میدادن و میرقصیدن …
رفیقم میگه دارن میرقصن!؟
پَـــ نَ پَــــ اینجا گیر افتادن! دارن برای هلیکوپتر امداد دست تکون میدن تا نجاتشون بده
رفتیم واسه عروسی باغ اجاره کنیم … یارو میگه جای امن میخای ؟
پَـــ نَ پَـــ یه باغ بده تجاوز خورش خوب باشه مهمونا روش حساب کردن !
چشام پر اشک، بغض تو گلوم
میگه میخوای گریه کنی ؟!
پَـــ نَ پَــــ میخوام ببینم با چشام میتونم بشاشـم ؟!
بابام با چکش به جای میخ زده به دستم از درد دو متر رفتم آسمون اومدم پایین …
تازه میپرسه خورد به دستت؟
پَـــ نَ پَـــ یاد گل خداداد عزیزی به استرالیا افتادم، دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم، عجب گلی بود عجب گلی
یارو با موتور زده بهم ….خوردم زمین سرم شکسته داره خون میاد اومده میگه سرت داره خون میاد؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ من خودنویسم جوهرم پس داده
تو خیابون با دوستم داشتم راه می رفتم ، یارو موتوریه گوشیمو از دستم قاپید
دوستم گفت گوشیتو دزدید ؟ گفتم پـَـــ نَ پـَــ برد سیستم عاملشو آپدیت کنه فردا میاره
به داداشم میگم سر رات داری میای یه لیوان ابم بیار بهم میگه تشنته میگم:پـَـَـ نَ پـَـَـــ من آن گلبرگ مغرورم که می میرم ز بی آبی ولی با منت و خواری پی شبنم نمی گردم
رفتم مرغ فروشی به فروشنده میگم بال دارین، میگه بال مرغ؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ بال هواپیما، چندتا کوچه پایین تر سقوط کردیم میخوام درستش کنم
دختره داره غرق میشه میگم دستتو بده به من میگه می خوای نجاتم بدی؟!
پَـــ نَ پـَـــ میخوام واست لاک بزنم!
دوستم پشت چراغ به ماشین بغلی گفت خانوم میشه شمارتونو داشته باشم ؟
دختره شصتشو بلند کرد ،بعد رفیقم میگه به نظرت بهم بیلاخ داد؟
گفتم پَـــ نَ پَــــ پیشنهادت خیلی قشنگ بود داره لایک میکنه
زنگ زدم عکاسی نوبت بگیرم واسه عکس گرفتن ، دختره گوشی رو برداشته ، میگم ببخشید خانم امروز وقت خالی کی دارید ؟ میگه واسه عکس گرفتن ؟ پَـــ نَ پَـــ واسه اینکه با خونواده خدمت برسیم !!! بعد میخنده میگه ۶ وقت داریم . بهش میگم قبل از ۶ هم کسی نوبت داره ؟ میگه پَـــ نَ پَــــ امروز رو کلا واسه شوهر آیندم خالی کردم .
به بابام میگم تلویزیونو بزن کانال دو … میگه روشنش کنم ؟
پَـــ نَ پَــــ تو بزن دو … من هُل میدم روشن شه ….
رفتیم کوه … دارم چوب جمع میکنم …
میگه می خوای با چوبا آتیش درست کنی؟
پَـــ نَ پَـــ پشت دریاها شهریست قایقی خواهم ساخت …
مانتوش ۱۵ سانت بالای باسن مبارکشه، آرایششم که شبیه جن و پری شده … حالا بماند که موهاش قرمزه !
میگه به نظرت برم بیرون گشت ارشادم بهم گیر میده ؟!
پَـــ نـ پَـــ میبرنت صدا و سیما تو برنامه‌ی زلال احکام به سوالات شرعی مردم پاسخ بدی
دارم به خواهر زادم دیکته میگم … رسیده آخر خط میگه دایی برم سر خط ؟!
پَ نـــ پَ بقیشو رو فرش بنویس !
پشه نشسته رو پام داره خونمو می خوره , دستم رو بردم بالا بزنمش یهو داداشم میگه اااا می خوای بکشیش؟! پَـــ نَ پـَـَـ خونش رو خورده می خوام بزنم پشتش آروغ بزنه ببرم بخوابونمش !!
اسپری سوسک کش زدم به سوسکه، سوسکه افتاده به پشت دست و پا میزنه…هم خونه ایم اومده میگه داره جون میده..؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ قیافه تورو دیده از خنده ریسه رفته
دیشب با دوستم داشتیم حکم بازی میکردیم … بی بی انداختم …
میگه بی بی بازی کردی؟
پَـــ نَ پَـــ انداختم وسط یه شوهر خوب واسش گیر بیاریم

میگم دوست پسرم همش شک داره میخوام ازش جدا شم میپرسه به تو؟پـَـَـ نَ پـَـَــــ به نتیجه ی انتخابات ریاست جمهوری ٢سال پیش

گزارش گر صدا و سیما در حال تهیه گزارش از وضعت کار و اشتغال جوانان…
سلام شمااز وضعیت کاری جوانان راضی هستین؟؟
بله…
-خودتون کجا کار می‌کنید؟؟
…- تو گاوداری..!!!
- کارگر هستین؟؟؟
- پَـــ نَ پَـــ…گـاویم…لباس کارگر پوشیدیم میخوایم از بیمه بیکاری استفاده کنیم
تو بیابون داد زدم خدا،صدامو میشنوی؟یه نور از آسمون اومد پایین گفت: پـَــــــــ نَ پَــــــــ نشستم با ابی چای مینوشم.
آقاهه ۹۸ سالشه ، می گه : وصیت ناممو بنویسم ؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ بشین یه چشم انداز ۲۰ ساله ی جامع بنویس برا آیندت ، قدر جوونیتم بدون
(منو داداشم دو قلوییم)در حال قدم زدن بودیم داداشم چند متر جلوتر از من راه میرفت یارو اول داداشمو دید اومد جلوتر منو دید, رنگش پرید برگشت گفت دو قلویید گفتم:پـَـــ نَ پـَـــ اجسام از آنچه در آینه می بینید به شما نزدیک تر است
رفتم پمپ بنزین به یارو میگم ۴۰ تا بزن
میگه ۴۰ لیتر؟
پَـــ نَ پَــــ ۴۰ تا قاشق چای خوری
به دوستم میگم فهمیدی مریم جدا شد؟؟؟ میگه از شوهرش؟؟؟؟؟ پَـــ نَ پَــــ چسبیده بود کف ماهیتابه کفگیر زدم جدا شد
از دل درد دارم میمیرمو جلوی دستشویی دارم پیچ و تاب میخورم .
بعد ۲ ساعت یارو اومده بیرون میگه دستشویی داری ؟؟
میگم پَـــ نَ پَـــ دیدم فضای مناسب و دلبازیه اومدم موج مکزیکی تمرین میکنم.
ایستک خریدم ، در باز کن رو دادم به دوستم ، میگه : با این بازش کنم ؟!!!
میگم پَــــ نَ پَــــ !!! روش راست کلیک کن ! اوپن ویت رو بزن ! با اینترنت اکسپلور بازش کن !!
همچین نگام میکنه میگه : کاش وی پی ان داشتم ! چون اگه الکل داشته باشه فیلتره !!!
به دوستم گفتم برو بالا نردبون چراغ و ببند گفت بچرخونمش؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ تو نگهشدار من نردبون و میچرخونم!

رفیقم اسم خانومم رو توی شناسنامه دیده. میگه: اِ زنته؟ میگم: پـَ نَ پـَ، دختر همسایس اسمش تو شناسنامه باباش جا نشده اینجا زدن گم نشه

داداشم میخواد ببینه چند کیلوه ، میگه برم رو ترازو ؟!
میگم : پَـــ نَ پَـــ ، کلیک راست کن رو خودت ، برو تو پروپرتیس ببین چند کیلویی !!!
تازه میخنده میگه : احمق جون اگه موسو رو خودم نگه دارم مینوسه چند مگم !!!
دوستم در یخچالو باز کرده,دیده هیچی توش نیس,میپرسه:واقعا خالیه!؟
میگم پَــ نَ پَـــ هیدنشون کردیم که غریبه ها نبیننشون !!
میگن کریستف کلمب وقتی رسید به امریکا سرش رو از پنجره کشتی کرد بیرون از یه سرخ پوست پرسید داداش اینجا آمریکاست؟
سرخ پوسته گفت پَـــ نَ پَـــ ژاپونه ما هم چون شلوار پامون نیست از خجالت قرمز شدیم!
دارم رو تردمیل عینه خر میدووم یارو مبگه اینجوری میدویی لاغر کنی؟؟میگم پـَــ نَ پـَـــ دارم واسه نقش آفرینی تو سری جدید میگ میگ آماده میشم…!!
پایان نامم تموم شده زنگ زدم به استاد میگه میخوای دفاع کنی؟پـَـَـ نَ پـَـَــــ میخوام حمله کنم
از دستشویی اومدم بیرون، همکارم منتظر وایستاده منو دیده میگه، تو بودی تو دستشویی؟ میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ سه نفر دیگه هم هست، من اول شدم !
رفتم سر یخچال به مامانم میگم موز خریدی؟میگه پـَـَـ نَ پـَـَــــ خیاره تو زعفرون خوابوندم.
دوستم زنگ زده خونمون بهم میگه فردا میای دانشگاه جزوه هارو بیار…..مامانم میگه دوست دانشگاهیت بود؟….پَـ نَ پَـ دوست زمون جنگ بود تو عملیات والفجر ۸ …..نقشه ی عملیات رو میخواست ببینه
نمونه…برای آزمایش بردم آزمایشگاه. دختره میگه:برای آزمایش آوردین!؟؟
میگم :پـَـَـ نَ پـَـَــــ آوردم شما غنی سازیش کنی ببرم واسه نیروگاه اتمی بوشهر

***
آنتی پـَـَـ نــ پـَـَــــ :
حموم بودم، مامانم می زنه به در می گم بـــله ؟ می گه حمومی ؟ می گم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اینجا لندنه، صدای منو از رادیو بی بی سی می شنوی.
میگه : در زدم بگم مهمونها اومدن دختراشون هم رفتن تو اتاقت داران با کامپیوترت کار میکنند ، لباس و حوله ات رو هم از پشت در برمیدارم که امشب رو لندن بمونی تا فهم درست جواب دادن رو یاد بگیری، آها یه چیز دیگه احتمالا آبگرمکن رو هم خاموش میکنم



ارسال شده در تاریخ : جمعه 22 مهر 1390برچسب:, :: 21:57 :: توسط : نوید

دوستان میخوام بدونم کسی بلده تبلیغ بزاره بالای وبلاگ؟؟؟

لطفا تو نظرات بهم بگین


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 20 مهر 1390برچسب:, :: 21:11 :: توسط : نوید

بزودی آهنگ جدید گروه چوب خط بهمراهی رضا پیشرو بنام خالی بند

بزودی کلیپ جدید متی تیری بهمراهی انزو بنام همنشین پایینی ها

بزودی آهنگ جدید و فوق العاده امید صفیر بهمراهی امیر خلوت با آهنگسازی تیک تاک

بزودی آهنگ جدید آریو برزن بنام مو سیاه

بزودی آهنگ و کلیپ جدید گروه جنجـــــال بنام "عاشــق جنجـــــالـی" با مسترینگ Phill Demet


بزودی آهنگ جدید گروه زدبازی بنام خودش میدونه
 
 
 
 
 
نوید


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 20 مهر 1390برچسب:, :: 17:7 :: توسط : نوید


استیو تا کنون مصاحبه های زیادی انجام داده .. حرف های بسیار الهام بخشی که او در ۱۵ سخنرانی خود زده است را دوست دارم در اینجا بنویسم
  • طراحی اون چیزی نیست که به نظر میرسه و ما فکر میکنم و طراحی چیزیه که نشون میده ما باید چگونه کار کنیم
  • معیار کیفیت برای بعضی از مردم فقط محیطی است که در آن زندگی میکنند ،‌ نه آرزوهایی که دارند
  • اگه من رو به عنوان اصلاح گر جهانی انتخاب کنند با چکش برای اینکار اقدام میکنم
  • تمایز بین رهبر و پیرو نوآوریست 
  • شما نباید از مشتری بپرسید که چی میخوان و به زور اون چیزی رو که میخوان بهشون بدید ، باید اون ها رو به سمت چیز های نو و جدید سوق بدید
  • گاهی اوقات شما فقط میخواید نوآوری کنید و نمیتوانید، کاری که میکنید اشتباه است . کار بهتر این است که برای حل مشکل خود به آن اعتراف کرده و از دیگران کمک بخواهید
  • تقریبا ، اپل و همچنین دل تنها کسانی هستند که فقط برای پول کار نمیکنند ، اون ها فقط و فقط برای نو آوری کار میکنند
  • بسیاری از شرکت های موفق کار خود را از کم به زیاد شروع کرده اند و شایدم این انتخاب درست باشه . انتخاب یک مسیر کاملا متفاوت از سایر مسیر هاست ، برای مثال ما همیشه بر این باور بودیم و هستیم که اگه در مقابل مشتریان یک محصول ایده آل و تمام استفاده رو بزاریم اون ها هم حاضر میشن سر کیسه رو شل کنن..
  • ما برای ساخت محصول بعدیمون سه سال وقت داشتیم ، برای همین از مشتریامون پرسیدیم چه چیزی رو نیاز دارن و همچنین چه چیزو رو از ما میخوان و در نتیجه ما کامپیوتری رو ساختیم که بر حصب گفته های مردم بود و این کار تمام مشتریای ما رو خوشحال کرد ، منظور من اینه که نظر مشتری از همه چیز واجب تره
  • هیچ کس مردن را دوست ندارد ، حتی افرادی که معتقدن به بهشت میرن هم از مرگ فرار میکنن با این حال مقصد همه ی ما مرگه هیچ کس و ناکسی نتونسته از اون فرار کنه و به اعتقاد من این همون چیزیه که باید باشه ، چون مرگ بهترین اختراع زندگی و خداونده ، مرگ عامل تغییر در زندگیه ، پاک کردن دوباره ی ما از گناهان برای قدم گزاردن در راهی جدید ، بالآخره روزی نوبت شماهم میرسه ، ولی به تدریج ، به نوبت و طولانی ، برای همین نباید وقت رو از دست بدیم ، ببخشید که این صحبت ها رو میکنم ، اما حرف راست گفتن داره
  • هر بار در حالی که بک محصول، انقلابی به پا میکند و همه چیز را تغییر میدهد .. باید خوش شانس بود که در این راه قدم گزارد … اپل بسیار خوش شناس بوده که چندید محصول انقلابی را فقط برای خود و کار کنان خویش ثبت کرده است
  • اگر پول دار ترین آدم دنیا نیز بمیرد برای من مهم نیست …. برای من مهم اینه وقتی به رختخواب برم که کار بسیار مهمی در طول روز انجام داده باشم
  • نوآوری به چیزی بیشتر از پول و ثروت ختم میشود . هنگامی که اپل روی کار آمد ، آی بی ام در حال سودجویی بیشتر بود … نوآوری اینه که مردم به رهبری شما ایمان داشته باشند و شما رو قبول کنند
  • من از موفقیت مایکروسافت غمگین شدم — من هیچ مشکلی با اون ها ندارم ، اون ها توی قسمت های متعددی موفقن . مشکل من اینه که اونها سه برابر نرخ روز جهان محصولاتشون رو میفروشن

 

از این که مطلبو میخونینو نظر نمیدین ممنونم

دوستون دارم

نوید


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 20 مهر 1390برچسب:, :: 17:3 :: توسط : نوید

روزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران قیمت خود با سرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی می گذشت .
ناگهان از بین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان ، یک پسر بچه پاره آجری به سمت او پرتاب کرد . پاره آجر به اتومبیل او برخورد کرد .
مرد پایش را روی ترمز گذاشت و سریع پیاده شد و دید که اتومبیلش صدمه زیادی دیده است . به طرف پسرک رفت تا او را به سختی تنبیه کند ….


پسرک گریان ، با تلاش فراوان بالاخره توانست توجه مرد را به سمت پیاده رو ، جایی که برادر فلجش از روی صندلی چرخدار به زمین افتاده بود جلب کند .
پسرک گفت :
” اینجا خیابان خلوتی است و به ندرت کسی از آن عبور می کند . هر چه منتظر ایستادم و از رانندگان کمک خواستم ، کسی توجه نکرد . برادر بزرگم از روی صندلی چرخدارش به زمین افتاده و من زور کافی برای بلند کردنش ندارم . ”
” برای اینکه شما را متوقف کتم ، ناچار شدم از این پاره آجر استفاده کنم ”

مرد متاثر شد و به فکر فرو رفت … برادر پسرک را روی صندلی اش نشاند ، سوار ماشینش شد و به راه افتاد ….
در زندگی چنان با سرعت حرکت نکنید که دیگران مجبور شوند برای جلب توجه شما ، پاره آجر به طرفتان پرتاب کنند !
خدا در روح ما زمزمه می کند و با قلب ما حرف می زند ….
اما بعضی اوقات زمانی که ما وقت نداریم گوش کنیم، او مجبور می شود پاره آجری به سمت ما پرتاب کند

 

 

نظر یادتون نره

نوید


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 20 مهر 1390برچسب:داستان پند آموز, :: 16:55 :: توسط : نوید

یک ایرانی داخل بانک در منهتن نیویورک شد و یک بلیط از دستگاه گرفت.
وقتی شمارش از بلندگو اعلام شد بلند شد و پیش کارشناس بانک رفت و گفت که برای مدت دو هفته قصد سفر تجاری به اروپا را داره و به همین دلیل نیاز به یک وام فوری بمبلغ ۵۰۰۰ دلار داره.
کارشناس نگاهی به تیپ و لباس موجه مرد کرد و گفت که برای اعطای وام نیاز به قدری وثیقه و گارانتی داره.. و مرد هم سریع دستش را کرد توی جیبش و کلید ماشین فراری جدیدش را که دقیقا جلوی در بانک پارک کرده بود را به کارشناس داد و رئیس بانک هم پس از تطابق مشخصات مالک خودرو بالاخره با وام آقا موافقت کرد آنهم فقط برای دو هفته.
کارمند بانک هم سریع کلید ماشین گرانقیمت را گرفت وماشین به پارکینگ بانک در طبقه پائین انتقال داد.

خلاصه مرد بعد از دو هفته همانطور که قرار بود برگشت ۵۰۰۰ دلار + ۱۵٫۸۶دلار کارمزد وام رو پرداخت کرد.
کارشناس رو به مرد کرد و از قول رئیس بانک گفت :” از اینکه بانک ما رو انتخاب کردید متشکریم” و گفت ما چک کردیم ومعلوم شد که شما یک مولتی میلیونر هستید ولی فقط من یک سوال برام باقی مانده که با این همه ثروت چرا به خودتون زحمت دادین که ۵۰۰۰ دلار از ما وام گرفتید؟
ایرونی یه نگاهی به کارشناس بیچاره کرد و گفت: تو فقط به من بگو کجای نیویورک میتونم ماشین ۲۵۰٫۰۰۰ دلاری رو برای ۲ هفته با اطمینان خاطر و با فقط ۱۵٫۸۶ دلار پارک کنم؟

میگم ما ایرانی ها همه جارو به گند کشیدیما


اگه خوشتون اومد نظر بدین

نوید

 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 20 مهر 1390برچسب:, :: 16:52 :: توسط : نوید

بازدید امروز کم بود ها

ولی جشن داریم

وایییییییییییییییی دست دست دست دست

حالاااااااااااااا رقصصصصصصصصصصص

بیااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

برووووووووووووووووووووووووووو

هوووووووووووووووووووو پارتیه

 

زشته آقا دعوا نکن

غذا فراموش نشه

و حالا بوس  مسواک و لالا

برادر من برو بگیر بخواب خواهر من بگیر بخواب زشته ااااااااااااااااا

بای دوستون دارم نوید


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 19 مهر 1390برچسب:, :: 23:52 :: توسط : نوید

ریمیکس جدید زیبای آهنگ عاشقم از سروش هیچکس که توسط سعید S.P ریمیکس شده این آهنگ هنوز پخش نشده و ما خواستیم یه ریمیکس از آن در اختیار هواداران قرار دهیم ، این ریمیکس رسمی نیست از دست ندید ( با کیفیت های MP3 و OGG )

Hichkas،Ashegham Remix By Saeed S.P ، هیچکس،عاشقم،ریمیکس


Save Target AS

Download MP3

Download OGG
 
با تشکر از سایت persianrap1.com

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 19 مهر 1390برچسب:Hichkas,Ashegham Remix By Saeed S,P , هیچکس,عاشقم,ریمیکس,پرشین رپ,رپ فارسی , :: 16:40 :: توسط : نوید

هفته نامهٔ یکشنبه در شمارهٔ جدید گفتگوی اختصاصی ای با یاس انجام داده که این گفتگو بسیار جالب و خوندنی شده
این اولین بار نیست که نشریات با یاس مصاحبه انجام میدن و بارها مصاحبه هایی با یاس انجام شده
،اما تفاوت این مصاحبه با سایر مصاحبه ها رو بعد از خوندن متوجه میشید . ما این مصاحبه رو در سایت قرار دادیم تا فقط اطلاع رسانی کرده باشیم که چنین مصاحبه ای با یاس در یک نشریه که در حال حاضر در سراسر ایران قابل خریداری هست انجام شده تا به صورت فیزیکی این هفته نامهٔ وزین رو خریداری کنید تا فروش این شماره که با یاس مصاحبه شده هم بالا بره.

مصاحبه ی هفته نامه ی یکشنبه با یاس ، Mosahebeye Haftenameye Yekshanbeh Ba YAS

 



Save Target As

Download


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 19 مهر 1390برچسب:, :: 16:29 :: توسط : نوید

باور کن اگه نظر بدی هیچی نمیشه ها

دستتون درد نمیگیره:D

دوستون دارم

نوید

این گل ها هم برای شما دوست عزیز

خودتون گلین


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 18 مهر 1390برچسب:, :: 22:0 :: توسط : نوید

Album E MA

 آلبوم جدید و فوق العاده زیبای آلبوم ما از کمپانی اِما ( Ecstatic Music Arts ) که این آلبوم شامل همکاری : پایدار (عرفان ، تهم) ، زدبـازی ، بـهـزاد Leito ، امـیر دیـوا ، سامـی بـیگی پـایـا ، Dynatonic و تـیک تاک میـبـاشد ، که بدون شک قدمی مثبت بـرای رپ فارسی است ، این آلبوم به مناسبت سالگرد تاسیس این کمپانی منتشر شده پیشنهاد می کنم این آلبوم فوق العاده زیبارو از دست ندید ( با کیفیت های مختلف MP3 و OGG )

 

 

Ema - Albume Ma




Save Target As

Tracks MP3 320


Download All Track IN Zip File MP3 320

Taham - Mibini ya na

TikTaak - 7th Sense

Zedbazi - Zendegie Mane (Mehrad Hidden Remix

Paya - Man Chetam

Sami Beigi - In Eshghe

Behzad Leito Ft Erfan - Kargardan

Amir D-Va - Otaghe Khali

Dynatonic - Dami Ba Khayyam


Tracks MP3 128


Download All Track IN Zip File MP3 128

Taham - Mibini ya na

TikTaak - 7th Sense

Zedbazi - Zendegie Mane (Mehrad Hidden Remix

Paya - Man Chetam

Sami Beigi - In Eshghe

Behzad Leito Ft Erfan - Kargardan

Amir D-Va - Otaghe Khali

Dynatonic - Dami Ba Khayyam



Tracks MP3 OGG


Download All Track IN Zip File OGG

Taham - Mibini ya na

TikTaak - 7th Sense

Zedbazi - Zendegie Mane (Mehrad Hidden Remix

Paya - Man Chetam

Sami Beigi - In Eshghe

Behzad Leito Ft Erfan - Kargardan

Amir D-Va - Otaghe Khali

Dynatonic - Dami Ba Khayyam

 

 

با تشکر از سایت persianrap1.com

نوید


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 18 مهر 1390برچسب:آلبوم ما,Album e ma,زدبازی,تهم,عرفان,تیک تاک,پایا,پایدار,zedbazi,dastane ma, :: 17:23 :: توسط : نوید

پسر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی 
اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم
. دختر لبخندی زد و گفت ممنونم
تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد.. 
حال دختر خوب نبود.. 
نیاز فوری به قلب داشت.. 
از پسر خبری نبود.. 
دختر با خودش میگفت : میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم 
تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو فدا کنی..
 ولی این بود اون حرفات.
 .حتی برای دیدنم هم نیومدی شاید من دیگه هیچوقت زنده نباشم..
 آرام گریست و دیگر چیزی نفهمید
چشمانش را باز کرد..
 دکتر بالای سرش بود. 
به دکتر گفت چه اتفاقی افتاده؟ 
دکتر گفت نگران نباشید پیوند قلبتون با موفقیت انجام شده
. شما باید استراحت کنید.. درضمن این نامه برای شماست..
دختر نامه رو برداشت. اثری از اسم روی پاکت دیده نمیشد.
 بازش کرد و درون آن چنین نوشته شده بود
سلام عزیزم.
 الان که این نامه رو میخونی من در قلب تو زنده ام.
 از دستم ناراحت نباش که بهت سر نزدم 
چون میدونستم اگه بیام هرگز نمیذاری که قلبمو بهت بدم..
 پس نیومدم تا بتونم این کارو انجام بدم..
 امیدوارم عملت موفقیت آمیز باشه. (عاشقتم تا بینهایت)
دختر نمیتوانست باور کند.. اون این کارو کرده بود.
. اون قلبشو به دختر داده بود..
آرام اسم پسر را صدا کرد و قطره های اشک روی صورتش جاری شد..
 و به خودش گفت چرا هیچوقت حرفاشو باور نکردم

 

ب تشکر از صاحب وبلاگ :lovely-girl.loxblog.com/


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 18 مهر 1390برچسب:عاشق,قلب,پسر,, :: 17:19 :: توسط : نوید

چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟
دلیلشو نمیدونم اما واقعادوست دارم
تو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان کنی پس چطور دوستم داری
چطور میتونی بگی عاشقمی؟
من جداo;دلیلشو نمیدونم، اما میتونم بهت ثابت کنم
ثابت کنی؟ نه! من میخوام دلیلتو بگی
باشه.. باشه!!! میگم چون تو خوشگلی
صدات گرم و خواستنیه،
همیشه بهم اهمیت میدی،
دوست داشتنی هستی،
با ملاحظه هستی،
بخاطر لبخندت،
دختر از جوابهای اون خیلی راضی و قانع شد
متاسفانه، چند روز بعد، اون دختر تصادف وحشتناکی کرد و به حالت کما رفت
پسر نامه ای رو کنارش گذاشت با این مضمون
عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم اما حالا که نمیتونی حرف بزنی، میتونی؟
نه ! پس دیگه نمیتونم عاشقت بمونم
گفتم بخاطر اهمیت دادن ها و مراقبت کردن هات دوست دارم
 اما حالا که نمیتونی برام اونجوری باشی،
پس منم نمیتونم دوست داشته باشم
گفتم واسه لبخندات، برای حرکاتت عاشقتم
اما حالا نه میتونی بخندی نه حرکت کنی پس منم نمیتونم عاشقت باشم
اگه عشق همیشه یه دلیل میخواد مثل همین الان،
 پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره
عشق دلیل میخواد؟
نه!معلومه که نه!!
پس من هنوز هم عاشقتم
عشق واقعی هیچوقت نمی میره
این هوس است که کمتر و کمتر میشه و از بین میره
عشق خام و ناقص میگه:من دوست دارم چون بهت نیاز دارم
ولی عشق کامل و پخته میگهبهت نیاز دارم چون دوست دارم
سرنوشت تعیین میکنه که چه شخصی تو زندگیت وارد بشه، اما قلب
حکم می کنه که چه شخصی در قلبت بمونه.
منبع:lovely-girl.loxblog.com

 


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 18 مهر 1390برچسب:, :: 17:10 :: توسط : نوید

معلم گفت: بنویس "سیاه" و پسرك ننوشت !

معلم گفت: هر چه می دانی بنویس !

و پسرك گچ را در دست فشرد ...

معلم عصبانی بود و گفت : املای آن را نمی دانی؟!!

سیاه آسان بود و پسرك چشمانش را به سطل قرمز رنگ كلاس دوخته بود ...

معلم سر او داد كشید و پسرك نگاهش را به دهان قرمز رنگ معلم دوخت !

و باز جوابی نداد.

معلم به تخته كوبید و پسرك نگاه خود را به سمت انگشتان مشت شده معلم چرخاند و سكوت كرد ...

معلم بار دیگر فریاد زد: بنویس گفتم هر چه می دانی بنویس...!

و پسرك شروع به نوشتن كرد : كلاغها سیاهند ، پیراهن مادرم همیشه سیاه است، جلد دفترچه خاطراتم سیاه رنگ است و كیف پدر هم سیاه بود،
قاب عكس پدر یك نوار سیاه دارد.

مادرم همیشه می گوید : پدرت وقتی مرد موهایش هنوز سیاه بود چشمهای من سیاه است و شب سیاهتر.

یكی از ناخن های مادر بزرگ سیاه شده است و قفل در خانمان سیاه است.
بعد اندكی ایستاد رو به تخته سیاه و پشت به كلاس و سكوت آنقدر سیاه بود كه پسرك دوباره گچ را به دست گرفت و نوشت :

تخته مدرسه هم سیاه است و خود نویس من با جوهر سیاه می نویسد ...

گچ را كنار تخته سیاه گذاشت و بر گشت ، معلم هنوز سرگرم خواندن كلمات بود و پسرك نگاه خود را به بند كفشهای سیاه رنگ خود دوخته بود ...

معلم گفت : بنشین.

پسرك به سمت نیمكت خود رفت و آرام نشست و معلم كلمات درس جدید را روی تخته می نوشت و تمام شاگردان با مداد سیاه در دفتر چه مشقشان رو نویسی می كردند ...

اما پسرك مداد قرمزی برداشت و از آن روزمشقهایش را با مداد قرمز نوشت و معلم دیگر هیچگاه او را به نوشتن كلمه سیاه مجبور نكرد و هرگز از مشق نوشتنش با مداد قرمز ایراد نگرفت.

و پسرك می دانست كه قلب یک معلم واقعی هرگز سیاه نیست...


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 18 مهر 1390برچسب:معلم,گپ,قرمز,قلب,داستان,پد آموز,داستان پند آموز, :: 16:56 :: توسط : نوید

شاعر بي پول
يک شب نصرت رحماني وارد کافه نادري شد و به اخوان ثالث گفت : من همين حالا سي تومن پول احتياج دارم . اخوان جواب داد : من پولم کجا بود ؟ برو خدا روزي ات را جاي ديگري حواله کند. نصرت رحماني رفت و بعد از مدتي بر گشت و بيست تومان پول و يک خودکار به اخوان داد . اخوان گفت اين پول چيه ؟ تو که پول نداشتي . نصرت رحماني گفت : از دم در ؛ پالتوي تو رو ورداشتم بردم پنجاه تومن فروختم . چون بيش از سي تومن لازم نداشتم ؛ بگير ؛ اين بيست تومن هم بقيه پولت ! ضمنا، اين خودکار هم توي پالتوت بود



ميرسونمت
يک شب که باران شديدي ميباريد پرويز شاپور از شاملو پرسيد : چرا اينقدر عجله داري ؟ شاملو گفت : مي ترسم به آخرين اتوبوس نرسم . پرويز شاپور گفت : من ميرسونمت . شاملو پرسيد : مگه ماشين داري ؟ شاپور گفت : نه ! اما چتر دارم



مراعات همسر
همسر حميد مصدق -لاله خانم - روي در ورودي سالن خانه شان با خط درشت نوشته بود: حميد بيماري قلبي دارد . لطفا مراعات کنيد و بيرون از خانه سيگار بکشيد . خود حميد مصدق هم ميآمد بيرون سيگار ميکشيد و ميگفت : به احترام لاله خانم است
 
لطفا نظر بدید
نوید


دوستان لطفا نظر بدید


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 17 مهر 1390برچسب:, :: 22:18 :: توسط : نوید

 

بخونین خیلی زیباست

واینک خزان...

خزان است! گوش کن! از چه بیمناکی؟ بگذار خزان، گلهای دشت را برچیند! بگذار خشکیده ترین برگها،جای برگهای سبز و شاداب را پر کند! بگذار خزان هم چون گذشته، خورشید را غمگین و خجل کند! از چه می هراسی؟ بهاری در راه است... اما اینک...اینک با خزان بساز! نوای کلاغ را به جای چهچه ی خوش بلبل ، هم نشین گوشهایت ساز. هر دو آوازند، اما با ساز های متفاوت...!

از چه می هراسی؟ بخند و خرم باش! به عریان شدن درختان بخند ! به هوای گرفته و نمناک بخند! بخند و خزان را با خنده ات آشنا ساز! از دوری دلهره آور خورشید باک داری؟!با ماه و ستاره همسفر شو تا پیام درود خورشید را دریافت کنی! شبانگاهان به سکوت بی انتهای ماهتاب غمزده گوش سپار تا شور و هیجان آفتاب سخاوتمند را در یابی! هر چیز حکمتی دارد ؛ و این است حکمت وجود خزان!!!

خزان خلق گشته تا تو را با ترنم باران آشنا سازد. تا میان تابستان و زمستان میانجی گری کند. تا تو بتوانی سردی سکوت را با لبخندی به آتش سوزان مبدل سازی! تا تو بیاموزی که چگونه در لحظه های غم، شادی را تجربه کنی؛ و چه خوب معلمی است این خزان! معلمی که شاهد تجربه های شیرین کودکانی است که قهر را نمی شناسند، هجی دغدغه را نمی دانند و بلد نیستند که چگونه مسخره کنند! شاهد بزرگ شدن طفلان مدرسه ای است که شادمانه بر فرش رنگارنگ برگ ها به دنبال یکدیگر می گذارند و ناخودآگاه ، آه حسرت جوانی را در دل بینندگانشان می کارند!

پس نگذار بهار جوانیت، خزان شود و هنوز خندیدن را نیاموخته باشی! نگذار خزانی دیگر از راه رسد و تو درآمیختن با طبیعتی را که همواره مأمن آسایش توست، نفهمیده باشی!

 و اینک خزان !بهاری در راه است....

با تشکر از صاحب وبلاگ بی پرده بگویم

نوید

 

 


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 17 مهر 1390برچسب:پاییز,توصیف, توصیف پاییز,خزان, :: 21:37 :: توسط : نوید

سلام امروز حدودا  4 روز از  افتتاح سایت میگذره و 157 تا  بازدید داشتم

بدون هیچ تبلیغی به نظرم خوبه


ارسال شده در تاریخ : شنبه 16 مهر 1390برچسب:, :: 15:37 :: توسط : نوید

مغازه داری روی شیشه مغازه اش اطلاعیه ای به این مضمون نصب کرده بود "توله های فروشی". نصب این اطلاعیه ها بهترین روش برای جلب مشتری، بخصوص مشتریان نوجوان است، به همین خاطر خیلی بعید بنظر نمی رسید وقتی پسرکی در زیر همین اطلاعیه هویدا شد و بعد از چند لحظه مکث وارد مغازه شد و پرسید: "قیمت توله ها چنده؟"
مغازه دار پاسخ داد: "هر جا که بری قیمتشون از 30 تا 50 دلاره."
پسر کوچک دست تو جیبش کرد و مقداری پول خرد بیرون آورد و گفت: من 2 دلار و سی و هفت سنت دارم. می توانم یه نگاهی به توله ها بیندازم؟
صاحب مغازه پس از لبخندی سوت زد. با صدای سوت، یک سگ ماده با پنج توله فسقلی اش که بیشتر شبیه توپ های پشمی کوچولو بودند، پشت سر هم از لانه شان بیرون آمدند و توی مغازه براه افتادند. یکی از توله ها به طور محسوسی می لنگید و از بقیه توله ها عقب می افتاد. پسر کوچولو بلافاصله به آن توله لنگ که عقب مانده بود اشاره کرد و پرسید:
"اون توله هه چشه؟"
صاحب مغازه توضیح داد که دامپزشک بعد از معاینه اظهار کرده که آن توله فاقد حفره مفصل ران است و به همین خاطر تا آخر عمر خواهد لنگید. پسر کوچولو هیجان زده گفت:
"من همون توله رو می خرم."
صاحب مغازه پاسخ داد:
"نه، بهتره که اونو انتخاب نکنی. تازه اگر واقعاً اونو می خوای، حاضرم که همین جوری بدمش به تو."
پسر کوچولو با شنیدن این حرف منقلب شد. او مستقیم به چشمان مغازه دار نگریست و در حالی که با تکان دادن انگشت سبابه روی حرفش تاکید می کرد، گفت:
"من نمی خوام که شما اونو همین جوری به من بدید. اون توله هه به همان اندازه توله های دیگه ارزش داره و من کل قیمتشو به شما پرداخت خواهم کرد. در واقع، دو دولار و سی و هفت سنت شو همین الان نقدی می دم و بقیه شو هر ماه پنجاه سنت، تا این که کل قیمتشو پرداخت کنم."
مغازه دار بلافاصله گفت: "شما بهترهً این توله رو نخرید، چون اون هیچوقت قادر به دویدن و پریدن و بازی کردن با شما نخواهد بود."
پسرک با شنیدن این حرف خم شد، با دو دست لبه شلوارش را گرفت و آن را بالا کشید. پای چپش را که بدجوری پیچ خورده بود و به وسیله تسمه ای فلزی محکم نگهداشته شده بود، به مغازه دار نشان داد و در حالی که به او می نگریست، به نرمی گفت:
"می بینید، من خودم هم نمی توانم خوب بدوم، این توله هم به کسی نیاز داره که وضع و حالشو خوب درک کنه!"

" آنتوان دوسنت اگزوپری"


ارسال شده در تاریخ : جمعه 15 مهر 1390برچسب:, :: 16:7 :: توسط : نوید

 

 

 

 

 بقیه عکس ها  رو در ادامه مطلب بخونید



 ادامه مطلب...

ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:, :: 22:34 :: توسط : نوید

ویدیو جدید و فوق العاده بسیار زیبای تیک تاک ( خشایار Sr ، سینا Sa-e سینا Ma-Fe‌ و Cornella ) به نام Luck Gene که این کار به سبک هیپ هاپ الکترو می‌باشد که آهنگ سازی این کار با خود بچه های تیک تاک بوده و با تنظیم خشایار Sr و میکس و مستر این کار با همکاری dlb رکوردز(امیر D-va) می‌باشد کار قوی شده پیشنهاد می‌کنم از دست ندید کارگردانی فوق حرفه ای (www.SaeidSJ.TV) سعید SJ که بسیار زیبا شده و پشنهاد میکنم از دست ندید

 

دانلود در ادامه ی مطلب



 ادامه مطلب...

ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:, :: 22:26 :: توسط : نوید

بازی امروز در کنفراس EA نمایش خوبی داشت و برخلاف سری های قبل نشون داد که یه بازی ریسینگ صرف نیست


 

نوید


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:, :: 22:3 :: توسط : نوید

کشاورزي الاغ پيري داشت که يه روز اتفاقي ميفته تو ي يک چاه بدون آب . کشاورز هر چه سعي کرد نتونست الاغ رو از تو چاه بيرون بياره . براي اينکه حيون بيچاره زياد زجر نکشه   کشاورز و  مردم روستا تصميم گرفتن  چاه رو با خاک پر کنن تا الاغ زود تر بميره و زياد زجر نکشه . 

مردم با سطل  روي سر الاغ خاک مي ريختند اما الاغ هر بار خاکهاي  روي بدنش رو مي تکوند و زير پاش مي ريخت و وقتي خاک زير پاش بالا مي آمد سعي ميکرد بره روي خاک ها .

 روستايي ها همينطور به زنده به گور کردن الاغ بيچاره ادامه دادند و الاغ هم همينطور به بالا اومدن ادامه داد تا اينکه به لبه ي چاه رسيد و بيرون اومد .

مشکلات زندگي مثل تلي از خاک بر سر ما ميريزند و ما مثل هميشه دو اتنخاب داريم . اول اينکه اجازه بديم مشکلات ما رو زنده به گور کنن و دوم اينکه از مشکلات سکويي بسازيم براي صعود


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:, :: 20:12 :: توسط : نوید


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:, :: 20:6 :: توسط : نوید

ا

 

 

 

 بقیه ی اس ام اس ها رو در ادامه مطلب بخونید


 



 ادامه مطلب...

ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:, :: 20:2 :: توسط : نوید

 

 

 

 

 

 



 ادامه مطلب...

ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:, :: 19:57 :: توسط : نوید

 

با خواهر زاده م روی پله برقی هستیم خواهر زادهم میگه این خودش میره بالا پایین؟میگم پـَـــ نــه پـَـــ راننده داره پس به سلامتی راننده صلوات

مریض اورزانسی بردیم بیمارستان ، به دکتر میگم دستم به دامنت به مریض ما هم رسیدگی کنید ! میگه حالش خیلی بده ؟؟؟ میگم : پـَـــ نــه پـَـــ حالش خیلی خوبه ، مشکل خاصی نداره فقط قلبش نمیزنه !!!

 

یکی‌ زنگ زده میگه شما فرشادین میگم نه میگه پس اشتباه گرفتم؟ پـَـَـ نــه پـَـَـــ من فرشادم صدای تورو شنیدم الزایمر گرفتم یادم نیست!!!

 

با 2 نفر از بچه ها رفتیم بیرون.آخر شب من خسته بودم رو صندلی عقب خوابیدم.یهو رفیقم دستی کشید پرت شدم کف ماشین سرم هم خورد تو در.بعدشم میگه داغون شدی؟ پـَـــ نــه پـَـــ نه به جان خودم تازه داره بدنم حال میاد یه دوتا دستی دیگه بکشی که در باز بشه بیوفتم پایین خیلی با حال تر میشه.

 

دارم تو کیف دوستم رو نگاه میکنم یه جعبه مداد رنگی درآوردم با تعجب گفتم مداد رنگیـــــــــــــه؟!!؟میگه پـَـــ نــه پـَـــ همش مداد سیاهه!جل الخالق تو رنگی می بینی!؟ا...اکبر!{-7-}

 

مرغ و از فریزر در آوردم میگه می خوای غذا درست کنی ؟ پـَـــ نــه پـَـــ خانوادش اومدن از سردخونه میخوان ببرن خاکش کنن…

رو اسکله نشستم قلاب ماهی گیری هم گرفتم دستم انداختمش تو آب.داداشم میگه میخوای ماهی بگیری؟ پـَـــ نــه پـَـــ میخوام گنجیشک شکار کنم تفنگ بادی ندارم گفتم با قلاب تو آب شکار کنم.

دوستون دارم

نوید


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:, :: 19:46 :: توسط : نوید

https://bidfa.net/?rid=19014#register

دوستان لطفا برین و تو این سایت ثبت نام کنین


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:, :: 18:56 :: توسط : نوید




سکانس اول : زیر باران

دنیا با تمام زیبایی هایش بر سرت آوار میشود . مصیبت های کوچک و بزرگ یکی پس از دیگری به سراغت می آیند . انها مانند قطرات باران تو را محاصره میکنند . راه فراری نیست ، تو برای این به وجود امده ای که زجر بکشی . او تو را در مشت خود گرفته است . راه رهایی در رستگاری است . تو مانند ارکیده نماد بی گناهی هستی . به خودت بیا . هنوز هم کسانی هستند که تو را دوست دارند . برای نجات انها حاضری تا کجا پیش بروی ؟
ایا واقعا اینجا اخر دنیاست ؟ چرا کسی نیست که کمکش کند ؟ دنیا دار مکافات است بسوز و بساز .

اتان مارس مهندس ارشیتکتی که زندگی خود را وقف خانواده اش کرده است . او پدری مهربان و همسری دوست داشتنی است . روز ها در خانه میماند تا به کارهای خود برسد . امروز که از خواب بلند میشود صدایی نمیشنود ! چه خبر است ؟ اهان امروز روز مهمی است قراره تولد 10 سالگی جیسون را جشن بگیریم ! اَش ، بچه ها رو بیرون برده تا خرید کنند . اتان از اولین لحظات بازی تنهاست . ایا قراره تا اخر بازی نیز تنها باشد ؟
زندگی اتان از ان زمان که برای خرید به همراه همسرش و دو پسرش شاون و جیسون به فروشگاه زنجیره ای میروند تیره و تار میشود ! انها با همیشه با هم هستند ، بازی میکنند ، خنده و شادی انها تمام فضای فروشگاه را پر کرده است . جیسون مثل همیشه بازیگوش است ! او بادکنک خود را بر میدارد تا کمی با ان بازی کند ! اتان فقط لحظه ای از جیسون غفلت کرد ، جیسون غیب شده ، خدای من او هیچ کجا نیست ! این همه بچه ، چطور باید جیسون رو پیدا کرد ؟
جیسون ، جیسون ، جیسون ، اینها فریاد های اتان است که دردمندانه به دنبال پسر 10 ساله خود میگردد . خدای من جیسون وسط خیابان است ماشینی به سرعت به طرف او میاید ، اتان خود را به طرف جیسون پرتاب میکند ولی کار از کار گذشته است و ...

2 سال بعد :

اکنون زندگی برای اتان سیاه تر از هر زمانی است ! جیسون مرده و تنها امید زندگیه اتان حضور شاون پسر کوچکش است . همسرش او را رها کرده ، زندگی اتان دیگر ان رنگ و روی سابق را ندارد ! او تحت تاثیر مرگ جیسون به بیماری های روانی و افسردگی حاد مبتلا شده است . دیگر خبری از زندگی شاد و سرزنده ی سابق نیست ، همه چیز بوی سکوت و انزوا گرفته است . ایا این پایان بدبیاری های یک پدر داغدار است ؟
اکنون قاتل اریگامی نشان داستان به سراغ او میاید ، این بار نوبت شاون است که در خطر قرار بگیرد . قاتل اریگامی شاون را میدزد و به اتان 4 روز مهلت میدهد که تمام تلاش خود را برای نجات شاون به کار بندد ! اتان راه دیگری جز اطاعت از او ندارد . قاتل اریگامی روزگار سختی برای او رقم میزند ! ایا او میتواند شاون را نجات دهد ؟ ایا او میتواند قاتل اریگامی را پیدا کند ؟
در این راه او باید از جان خویش نیز بگذرد .

اسکات شلبی ، پلیس بازنشسته ای که اکنون به عنوان یک کارآگاه خصوصی در پی یافتن قاتل اریگامی است ! او مبتلا به آسم است ، و همیشه باید داروی آسم به همراه داشته باشد ! با این سن و سال و این اضافه وزن یافتن قاتل اریگامی نمیتواند کار اسانی برای او باشد ! او در ادراه ی پلیس نیز اشنایانی دارد ! اسکات به سختی به دنبال یافتن قاتل است ! و در این امر از هیچکاری دریغ نمیکند . او به سخت ترین کارها دست میزند تا اطلاعاتی در باره ی قاتل اریگامی بیابد . در این راه زنی به نام لورن او را همراهی می کند ، لورن زنی است که پسر خود را به وسیله ی قاتل اریگامی از دست داده و و هم اکنون مترصد گرفتن انتقامی سخت از اوست .

نورمن جیدن ، مامور باهوش و زیرک سازمان FBI ، او یک افسر وظیفه شناس است که پرونده ی قتل های قاتل اریگامی در اختیار اوست تا این قاتلِ جانی را دستگیر کند .او از ابزار جدیدی نیز در روند کاری خود استفاده میکند مانند عینک دودی مخصوصی که رابط کاربری جدیدی برای ارتباط و تحقیق و تفحس در ارشیو اداره ی FBI است . این عینک دارای مادون ماورای بنفش است و قادر است با تطبیق دی ان ای با ارشیو سازمان متهم را شناسایی کند ! این عینک که به اختصار ARI نام دارد در یافتن سرنخ ها بسیار مفید و کارامد نیز هست ! ادامه ی بحث درباره ی نواوری های این عینک را کنار میگذارم تا شما هم که برای اولین بار با بعضی کارایی های ان اشنا میشوید از دیدن انها ذوق زده شوید ! اما نورمن نیز به خودی خود مورد دار است ! او از نوعی محرک مغزی به نام Triptocine استفاده میکند که باعث تحریک مغز میشود و باعث بالا رفتن ضریب هوشی میشود ! البته این دارو اعتیاد اور است ! نورمن با خود کلنجار میرود که از ان استفاده نکند اما وقتی اعتیاد تمام بدن او را مانند کاغذی در دست خود گرفته است اراده ی نورمن راه گشا نیست !

نورمن در راه یافتن قاتل سریالی در دردسر های متعددی میافتد که رها شدن از انها راه یافتن این قاتل را پیش روی او میگذارد ! ایا نورمن موفق میشود قاتل اریگامی را دستگیر کند ؟

مدیسون پیج ، عکاس و خبرنگار زیبایی که به طور ناخواسته سر از داستان قتل های زنجیره ای قاتل اریگامی در میاورد . او در یک خانه ی مرکز شهر به تنهایی زندگی میکند ، مدیسون به تدریج مبتلا به بیخوابی و کابوس های شبانه میشود ! مدیسون که به طور اتفاقی بر سر راه این اتفاقات قرار میگیرد ، به اتان کمک میکند تا کمی از بار مشکلات او را کم کند اما واقعا مدیسون نقشی در این قتل ها ندارد ! ایا حس خبرنگاری او باعث شده که همپای اتان با سخت ترین موقعیت ها رو به رو شود ؟

قاتل اریگامی کیست ؟





سکانس دوم : ببار باران ، ببار

تجربه ی بازی کردن Heavy Rain برای کسانی که قبلا بازی زیبای فارنهایت را تجربه کرده بودند تجربه ای تا حدودی اشناست ! البته نه اینکه بازی ها شبیه هم باشند اما میتوان ریشه های معنایی مشترک خاصی در هردو عنوان یافت . Heavy Rain را نباید یک بازی در نظر گرفت این مدیا بیشتر شبیه فیلم است . موج نوی سینمای نوآر در سال های اخیر با عنوان تحسین شده ی Se7en اثر دیوید فینچر ، روحی تازه در کالبد خود دید ، اکنون بازی سینمایی دیوید کیج را میتوان موج نوی صنعت بازیسازی نامید ، صنعتی که با تکرار خویش دیگر جذابیت های گذشته ی خود را از دست میداد ، دیوید کیج را باید نجات دهنده ی این صنعت از کلیشه شدن نامید . باید دید بزرگان صنعت بازیسازی میتوانند از این حرکت درس بگیرند یا خیر !

Heavy Rain بازی بسیار جذابی است ، بازیی که به قول دیوید کیج وام دار فیلم های هیچکاکی ، دیوید لینچ و کوبریک فقید است ! در جای جای بازی لحظه های احساسی و درام زیادی مشاهده میکنید ، بازی پر است از سکانس هایی که شما را به فکر وادار میکند . داستان بازی به زیبایی هر چه تمام تر برای اولین بار در بخش تک نفره توسط 4 کرکتر روایت میشود ، تویست های داستانی تا اواخر بازی دست از سر شما بر نمیدارند . شما در بازی با هر 4 شخصیت بازی خواهید کرد و کنترل کردن انها واقعا برای شما لذت بخش خواهد بود هر کدام از انها خصوصیت ها و ویژگی های منحصر به فرد خود را دارا هستند و این که در صحنه ی بعدی با کدام کرکتر بازی را دنبال میکنید برای شما سورپرایز کننده خواهد بود ! بازی کاملا دارای یک گیم پلی کند ولی بی نظیر است شما در تمام طول بازی هر حرکتی را باید به وسیله ی دکمه زنی یا حرکات Sixaxis رد کنید ! بازی پر شده از حوادث و اتفاقاتی که شما باید با دکمه زنی از پس انها بر بیایید .

اما فراموش نکنید که همین دکمه زنی ها نیز خود چندین راه پیش روی شما میگذارند ! مثلا در مواقعی که اسکات شلبی از فردی تحقیق میکند یا از او سوالاتی میپرسد میتواند هم از اهرم فشار استفاده کند و هم اینکه میتواند با ارامش و خونسردی و با استفاده از رفتاری ارام از طرف جواب بگیرد ! یا مثلا هنگامی که نورمن به همراه همکار خود برای پرس و جو از ناتان یکی از مظنونین پرونده به خانه ی او میروند چندین راه برای مذاکره با او وجود دارد هم میتوان او را تهدید کرد و هم اینکه میتوان در همان اوایل سوال و جواب او را دستگیر کرد ! اما راه دیگری نیز وجود دارد ! و ان اینکه سوال و جواب ها تا جایی پیش میرود که به درگیری می انجامد ! حتی در این زمان هم چندین راه برای کنترل کار وجود دارد ! اینها نشان از عمل دارما در سناریوی داستان بازی دارد ! اینکه جواب خوبی شما با خوبی و جواب بدی شما با بدی داده خواهد شد ! این شما هستید که سرنوشت خودتان را در دستانتان دارید ! ایا مایل هستید با سرنوشت خود بازی کنید ؟

بازی به شما این اجازه را میدهد تا با انتخاب های چند گانه به جدال با سرنوشت بپردازید اکنون زمان ان رسیده که شما با اختیار خود سرنوشتتان را پیش ببرید و دست جبر را پس بزنید . در همین موارد است که بار عاطفی و روانی بازی به زیباترین شکل ممکن نمایش داده میشود . این انتخاب ها بر سرنوشت داستان تاثیر میگذارند . قضیه فراتر از انتخاب های کوچک است ! اعمال شما در بازی میتواند پایان های متفاوتی برای داستان بازی رقم بزند .
در بازی به ریز ترین نکات هم توجه شده است ! مانند حرف کشیدن از طرف با رشوه دادن یا موقعی که اسکات به همراه لورن به فروشکاه مانفرد میرود ! انجا همه چیز سریع اتفاق میافتد . شما باید اوضاع را کنترل کنید . اینجاست که باید از فکر خود کمک بگیرید ! نهایت دقت به جزییات به شما کمک خواهد کرد ! شاید تا وقتی که اتان در جریان حوادث قرار نگرفته است بازی ضرب اهنگ تندی نداشته باشد اما از وقتی حوادث بازی به سرعت یکی پس از دیگری رخ میدهند ، شما در دل ماجرا قرار میگیرید ، ضربان قلبتان تند میشود و مغزتان در جای درست کار نمیکند ، هیجان بازی بسیار بیشتر از چیزی است که شما از یک بازی درام و رازگونه توقع دارید . صحنه های دکمه زنی بازی بسیار به جا و به موقع تعبیه شده اند و اجازه ی هیچگونه شکایتی به بازیباز نمیدهد .

از نکات زیبای دیگر گیم پلی بازی مکمل بودن کات سین ها با صحنه های بازی است ! شما در عین اینکه مشغول مشاهده ی کات سین های بازی هستید در همان حال نیز میتوانید با دکمه زدن به بازی نیز بپردازید ! این چنین صحنه هایی در بازی حس خوشایندی برای بازی باز فراهم میاورد تا خود احساس کند که مشغول هدایت کردن صحنه های سینمایی بازی است و این کار به واقعی تر شده بازی بسیار کمک میکند .
همانطور که اشاره شد بازی دارای انتخاب های زیادی برای هر کرکتر است ! این چنین ازادی عمل خوبی در واقع در بازی های رایانه ای امروز کم نظیر است و حس واقعی بودن بازی را هرچه بیشتر منتقل میکند .

نکته ی دیگر در مورد دکمه زنی بازی استفاده از همه ی دکمه های کنترولر برای کنترل شخصیت و انجام واکنش ها و صحبت های اوست . در مورد کنترل کردن شخصیت باید گقت که در ابتدای بازی کنترل کردن و به حرکت دراوردن انها کمی سخت خواهد بود چون تجربه ی جدیدی است . شما باید علاوه برا داشتن انالوگ سمت چپ برای تغییر جهت حرکت ، باید به طور ثابت دکمه ی R2 را نیز نگه دارید تا شخصیت حرکت کند . از موارد دیگر کنترل باید به نچرخیدن کرکتر حول محور دایره برای تسهیل حرکت انها باید اشاره کرد .کنترل کردن در بازی کمی مشکل است اما به مرور زمان این کار نیز راحت میشود .
در بازی ابراز احساسات حرف اول را میزند ، کرکتر های بازی در همه ی صحنه ها به هر طریقی احساسات خود را بروز میدهند ! از جمله ی انها میتوان به حرکات دست ، حرکات چشم ، لب و ... اشاره کرد ، همین که در بازی چنین احساسات عمیقی وجود دارد باعث پیگیری بازی میشود ! در بعضی موارد ابراز احساسات به گیمر نیز انتقال پیدا میکند ! شاید برای اولین بار است که چنین بار احساسی ، عاطفی و روانی به بازیباز منتقل میشود .
نکته ی بعدی که میتوان به ان اشاره کرد استفاده ی زیاد بازی از ویژگی Sixaxis برای کنترل حرکات است از جمله ی این موارد حرکت دادن کنترلر به جهتین هنگام رانندگی یا استفاده از این ویژگی برای خشک کردن بدن با حوله یا راه رفتن بر روی یک راه باریک و حفظ تعادل و ... که استفاده های جدیدی از Sixaxis هستند .

با استفاده از روش جذاب دکمه زنی مبارزات بازی به زیبا ترین حالت ممکن روی میدهد ! از جالب ترین ها انها میتوان به درگیری مدیسون در اول بازی و تعقیب و گریز نورمن با یکی از مظنونین در فروشگاه اشاره کرد یا میتوان از درگیری های نفس گیر انتهای بازی سخن گفت .
اما شاید جالب توجه ترین ویژگی بارز داستان Heavy Rain در این مورد باشد که میخواهم بگویم !!!

مطمئننا شما بازی های زیادی را دیده اید که شخصیت های محبوبتان در ان میمیرند و قلب شما از مردن انها دردمند خواهد شد . اما برای اولین بار است که میبینید با مردن یکی از شخصیت های اصلی یک بازی داستان بازی ادامه پیدا خواهد کرد ! در Heavy Rain واژه ی گیم اور بی معنی است ! با مردن هر یک از 4 کرکتر بازی ادامه خواهد داشت و داستان پیگیری خواهد شد .
البته به فکر مردن در HR نباشید ، تمام لذت بازی در این است که 4 تایی راز های بازی را کشف کنید !




سکانس سوم : زیبایی های رگبار

از همان اولین نمایش بازی در E3 2006 مشخص بود بازی از نظر گرافیکی یک عنوان عالی محسوب میشود . استفاده ی اختصاصی استدیو QuanticDream از تکنولوژی Mocap برای رندر کردن چهره ی بازیگران این بازی یک شاهکار به تمام معنا به وجود اورده است ! همین استفاده از موشن کپچر باعث شده است که احساسات در بازی این چنین زیبا و دلنشین به نظر بیاید . جزییات بافت ها در بیشتر موارد عالی و تحسین برانگیز است ! در بازی به ساخت تمام وسایل خانه و دفاتر کار توجه شده است . و نشان از تلاش 4 ساله ی تیم فنی و هنری بازی دارد . حتی میتوان از هنرمندی طراحان بازی در طراحی معرفی سونی و QD در ابتدای اجرای بازی به عنوان زیبا ترین معرفی سازندگان در تاریخ بازی سازی نام برد . نام حک شده ی سونی و کوانتیک دریم و نام بازی بر روی فلز وقتی قطرات بسیار زیبای باران به ان میخورد جلوه ی زیبایی دو چندانی به بازی میدهد .

همانطور که همه انتظار داشتیم جلوه های باران درون بازی نیز بسیار جذاب و دیدنی از اب در امده اند ! سبک رنگ بندی بازی نیز بسیار گیرا ، عمیق و دپرس کننده است و کاملا مطابق با جو و اتمسفر بازی که حالتی غمگین و تراژیک دارد کار شده است . همچنین در ساخت بازی از ویژگی موشن بلور به زیبایی استفاده شده است ! مخصوصا زمان هایی که بیماری اتان تحریک میشود میتوان صحنه های زیبایی از این ویژگی را دید ! اما باید از انیمیشن های نه چندان نرم کرکتر ها گلگی کرد ! شاید اگر کمی وقت بیشتری برای انیمیشن ها گذاشته شده بود حاصل نهایی یک گرافیک بی نظیر میبود . البته باید به مطلوب نبودن زاویه ی دوربین بازی نیز اشاره کرد که در بعضی موارد بسیار ازار دهنده بود .

از نقات قوت دیگر بازی طراحی های چهره های کرکتر ها میباشد که به بهترین نحو طراحی شده اند و از همه لحاظ عالی هستند . حرکات اندام صورت انها با توجه به استفاده ی زیاد از MoCap بسیار طبیعی و دلچسب از کار درامده . استفاده از پلی گون های فراوان در ساخت هر کرکتر در بازی باعث هرچه زیباتر شدن و جذاب تر شدن جلوه های بصری بازی شده است . از نکات دیگر که باعث هر چه زیباتر شدن بازی شده است ، استفاده از تکه تصاویر کوچک در کنار هم و ساختن صحنه هایی مانند فیلم تلوزیونی 24 شده است که در این صحنه ها تعلیق و روایی جذاب سکانس به زیبایی نمایش داده میشود . از زیباترینِ این سکانس ها میتوان به سکانس درگیری در فروشگاه حسن ( فروشنده ی ایرانی ) اشاره کرد .
با انکه بازی از نظر بسیاری از منتقدین گرافیک خارق العاده ای ندارد ولی به نظر من این گرافیک برای چنین بازیی از خارق العاده نیز فراتر رفته است ! اما به خاطر چندین اشتباه کوچک در برنامه نویسی و داشتن چندین باگ گرافیکی نمیتوان به ان امتیاز کامل داد .از جمله ی این موارد میتوان به دیر لود شدن Texture ها اشاره کرد یا وجود باگ Screen Tearing نیز در مواردی از بازی ازار دهنده بود .
موسیقی استفاده شده در بازی نیز بسیار عالی است و حس هر صحنه را به خوبی منتقل میکند . در بعضی صحنه ها مانند صحنه هایی که پس از مردن جیسون برای اتان اتفاق میافتد و تنهایی او را نشان می دهد موسیقی بسیار زیبا و عالی نواخته میشود و باعث اُخت شدن بیشتر بازیباز با بازی خواهد شد .

سکانس چهارم : رستگاری در زیر باران

شاید Heavy Rain از ان دسته بازی هایی باشد که همه ی اقشار گیمر از ان لذت نبرند ولی باید گفت دیوید کیج و گروهش تمام سعی خود را کرده اند تا بازی را علاوه بر داشتن جو فلسفی و سینمای عمیق خود ، دارای اتمسفری جذاب و عامه پسند نیز باشد . دیوید کیج با ساختن بازیی مانند Heavy Rain باز هم مرز میان فیلم های سینمایی و بازی را باریک و باریک تر کرده است ! بازیی که در هر لحظه اش مفهومی عمیق از روابط انسانی را برای ما به نمایش میگذارد ، بازیی که به دل همه ی علاقه مندان به این سبک نو و جدید نشست و توانست ما را با سرنوشت 4 کرکتر دوست داشتنی خود همراه کند . بازیی که تا اخرین لحظات خود به طور مرموزانه ای شما را برای حدس زدن قاتل اریگامی به شک می اندازد . بازیی سراسر هیجان که در بعضی از مواقع نفس را در کالبدتان حبس میکند .

چتر ها را کنار بگذارید ، بگذارید باران خیستان کند .

انجام این بازی را به همه ی شما عزیزان توصیه میکنم .

---------------------


گرافیک = بافت های با جزییات زیاد – طراحی عالی ابجکت ها – انیمیشن معمولی – موشن کپچر ِ اندام صورت بسیار عالی است .
9 / 10

موسیقی و صداگذاری = موسیقی دلنشین در مراحل احساسی بازی – وُیس اور های عالی
9 / 10

گیم پلی = گیم پلی دلنشین و جذاب در عین حال جدید و گیرا – کنترل نسبت سخت کرکتر ها
9 / 10

داستان = خارق العاده – داستانی که از ابتدا تا انتهای بازی جذابیت خود را حفظ میکند و تمام حدسیات شما را نقش بر آب میکند
10 / 10

جذابیت = Heavy Rain از نظر جذابیت هیچ گونه کمبودی نسبت به برترین فیلم های درام جهان ندارد – فوق العاده
10 / 10

امتیاز نهایی = 9.4 /10
 نوید

ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:Hv,Heavy rain,نقد,نقد هوی رین,نقدheavy rain , :: 17:58 :: توسط : نوید

رفتم مغازه میگم آقا مرگ موش میخوام، میگه برای موش های خونتون میخواین، پــــ نه پــــ میخوایم بریزیم تو خورشتمون خوش رنگ شه!


- رفتیم بلیط کانادا بگیریم، زنه میگه سیاحتیه؟ میگم پـــ نه پــــــ زیارتیه میخوام برم امامزاده سید ریچارد!


- سوار تاکسی شدم. یارو صدای ضبطشو تا ته زیاد کرده بود. میگم میشه صدای ضبطتونو کم کنید؟ میگه اذییتتون میکنه؟! پـــــــ نه پــــــــ گفتم کم کنی این یه تیکشو من بخونم ببینی صدای کدوممون بهتره!!!!


- سر امتحان برگه تقلبم و در آوردم دارم مینویسم مراقبه دیده میگه تقلبه؟؟... میگم پــــ نه پــــ دعای ابوحمزه ثمالیه!


- رفتم بچه خواهرمو از مهدکودک بیارم، مربیه میگه: بچه رو میبریدش؟ میگم: پــ نه پـــ همین جا میخورمش.


- رفتم آزمایش ادرار. یارو میگه ادراره؟ میگم: پـــ نه پـــــ سکنجبین برو کاهو بیار بزنیم توش بخوریم!


- کمرم درد می کنه یه پارچه بستم بهش. داداشم میگه کمرت درد می کنه؟ پ نه پ می خوام ادای داداش کایکو رو در بیارم.


- داریم 10 نفری بازی شبکه ای میکنیم اومده میگه جدی حال میده؟ میگم پــ نه پــ اسکولیم! عذاب داره اما میخوایم تهذیب نفس کنیم!


- تو صف پمپ گاز منتظرم تا نوبتم بشه، یارو زده به شیشه میگه آقا شما هم می خوای گاز بزنی؟ پـــ نه پـــ من می خوام لیس بزنم...


- رفتم بانک پول بگیرم کارمنده میگه پول رو میبرین؟ گفتم پـــ نه پــ میخوام وایسم اینجا هر کس رقصید بریزم رو سرش شاباش بدم....


- رفیقم شمارمو می خواست, گفتم: یادداشت کن 0932 گفت: تالیا داری؟ پ نه پ همراه اول شماره خالی نداشت بهم تو تالیا خط داد!


- رفتیم غار علیصدر. به رفیقم خفاش نشون دادم. میگه وای خفاشه! پــ نه پـــ بتمن بود. اجاره خونه گرونه اینجا سکونت دارن فعلا!!



- با دوستم سه ساعت تو صف نونوایی وایساده بودیم صف 40 متری نوبتم شده یارو میگه نون می خوای ؟ پـــ ن پـــ تا الان قطار بازی می کردیم واگن آخرم بودیم.


- تو خیابون موتوریه اومد کیفم رو قاپید، یارو میپرسه دزد بود؟ میگم پـــ نه پــــ رفیقم بود اومده بود امانتیش رو پس بگیره، فقط خواست هیجانش بیشتر باشه !


- تو دستشویی به خواهرم میگم آفتابه رو میدی؟ میگه میخوای خودتو بشوری؟ پ نه پ میخوام آبش کنم بذارم تو یخچال.


- رفتم بالای برج میخواستم خودمو بندازم پایین یارو میگه میخوای خودکشی کنی؟ میگم پــــ نه پــــــ اومدم ببینم سرعت صفر تا صدم از این بالا تا پایین چقدر میشه، بجای پروژه بدم دانشگاه.


- رفتم سم بخرم واسه سوسک یارو میگه میخواین سریع بمیره؟! پـــ نه پـــ میخوام شکنجش کنم ازش اعتراف بگیرم!!


- رفتیم رستوران، میگم 2 تا جوجه لطفا، میگه جوجه کباب؟ پـــ نه پــــــ ازین جوجه رنگیا، یه قرمز بدین یه سبز!


- به اپراتور اداره میگم لطفا شماره فلانی رو برام بگیر. میگه گرفتم وصل کنم؟ ... پـــ نه پـــ فوت کن, قطع کن


- زنگ زدم 115، میگه آمبولانس میخواین قربان؟ پـــ نه پــــــ یه پلیس 110 میخوام, بقیش هم آدامس بدین!


- یارو اومده می بینه همکارم توی اتاق نیست باز می پرسه خانم فلانی نیست؟ پـــ نه پـــ هستن. افتادن پشت اون کمد. با خط کش بزن در بیاد.


- حواسم نبود با صورت رفتم تو در، میگه ندیدیش؟ میگم پـــ نه پــــــ من دارکوبم می خوام با منقار یه سوراخ برا خودم باز کنم برم تو.


رفتم دکتر میگم: دو روزه بدنم خیلی درد میکنه! بعد از 10 دقیقه معاینه میگه: میخوای واست دارو بنویسم؟! پـــ نه پــــــ میخوای واسم دعا کن تا خوب بشم!!!!


- زنگ زدم میگم مامان بیا منو گرفتن... میگه خاک تو سرم, گشت ارشاد؟ میگم پـــــــ نه پـــــ مرکز نخبگان ایران !


- سوار تاکسیم میگم آقا نگه دارید. میگه پیاده میشی؟ پــــــ نــه پــــــــ میخوام باد لاستیکا رو چک کنم...!!


- کامپیوترم یه ویروس گرفته بود رفتم کلی پول آنتی ویروس اورجینال دادم بعد سه ساعت اسکن ویروسه رو پیدا کرده پیغام داده: آیا مطمئن هستید که می
خواهید این ویروس را حذف کنید؟ پـــ نــه پــــــ می خوام ازش نگهداری کنم بزرگ شه، بشه عصای دستم!



- دارم تو حیاطمون موتورمو تعمیر میکنم به مامانم میگم دستمال بیخودی داری؟ میگه میخوای موتورتو تمیز کنی؟ پـــ نــه پــــــ میخوام هل هله کنان برم تو کوچه کردی برقصم.


- طوطی گرفتم فامیلمون اومده میگه اااااااااااااااااااااااا طوطیه؟ پـــ نــه پــــــ یا کریمه یه کم با فتوشاپ تغییرش دادم!


- داشتم تلویزیون میدیدم بعد مادر بزرگم اومده کانال رو عوض کرده بعدش به من میگه داشتی میدیدی؟؟؟!!! پـــ نه پـــ داشتم گرمش میکردم تا شما بیای ببینی!!!!!


- میگم بابا... تصمیمم رو گرفتم... می خوام زن بگیرم... میگه میشناسیش؟ میگم آره. میگه مجرده؟پـــ نــه پــــــ منتظرم شوهرش رضایت نامشو امضا کنه بریم خواستگاری.


- با دوستم رفتیم تو یه مغازه ی شلوغ که عسل طبیعی میفروشه؛ نوبت ما که میشه طرف میگه:شمام عسل میخواین!؟ پـــ نــه پـــــ دو تا زنبوریم اومدیم استخدام شیم



- به استاد میگم لطفا کمکم کنید دارم مشروط میشم.میگه نمره میخوای؟ گفتم پـــــ نه پــــــ... نظر شما رو در مورد مقدار و جنس خاکی که باید بریزم تو سرم میخوام!

- به دوستم میگم ببین تن ماهی تاریخ انقضاش کیه؟ میگه یعنی تاریخ خراب شدنش؟ گفتم پـــ نــه پـــ تاریخ عروسی ننه بابای ماهی اس میخوام واسشون جشن سالگرد بگیرم


- در پارکینگ و باز کردم برم تو یارو اومده جلوش پارک کرده میگه می خوای بری تو؟ پـــ نــه پـــ درو باز کردم هوای کوچه عوض شه !


- با دوستم رفتیم دکتر واسه عمل بینیش دکتر میگه میخوای بینیتو کوچیک کنی؟ پــــ نه پـــــ اومدیم بکوبیمش ۳ طبقه بسازیم !


- مرغ عشقم مرده و درحالی که پاهاش روبه بالاس افتاده کف قفس. دوستم اومده می گه : اِ مرغ عشقت مرد؟ بهـــش گفتم: پــــ نه پـــــ کمر درد داشته دکتر گفته باید طاق باز دراز بکشه کف قفس


- به مامانم میگم قوری کجاست ؟ میگه میخوای چای بخوری ؟! پــــ نه پـــــ میخوام دست بکشم روش شاید غولی چیزی ازش درومد!!!!!!


- داریم لوازم میزاریم توی ماشین که بریم مسافرت ، همسایمون میگه دارید میرید مسافرت؟ پــــ نه پـــــ قراره از امشب توی ماشین زندگی کنیم

- ساعت ۵-۴ صبح زنگ زده..گوشی رو برداشتم به زور دارم جواب میدم..میگه خواب بودی؟؟ پــــ نه پـــــ داشتم سر گلدسته ی مسجد محلمون اذان میگفتم صدام گرفته


- رفتیم سر خاک یکی از فامیلامون ساکت نشستیم پسر خاله ام میگه ساکتی!!! پــــ نه پـــــــ بلند شم برات سیا نرمه نرمه رو بخونم !


- رفتیم پایگاه انتقال خون میگه شمام اومدین خون بدین؟پـــ نه پــ ما پشه ایم اومدیم مهمونی...!!!

-
خونمون رو عوض کردیم به بابام میگم کی واسه خونه خط میگیری؟ میگه خط تلفن؟ پـــ نه پــ خط نستعلیق روزی دوبار هم از روش بنویسیم !


- برای طرح یه شکایت رفتم کلانتری طرف می گه از کسی شکایت دارین ؟ پـــ نه پــ اومدم فرار مایکل اسکافیلد رو از فاکس ریور گزارش کنم !


- رفتم فروشگاه میگم سیخ داری؟ میگه برا کباب؟ پــ نــ پــ برا خاروندن دیافراگمم از تو دهنم می خوام !


- ماشین رو بردم سرویس ، میگم فـــیلترش هم بذار ، میگه فـــلتر هوا؟ پــ نــ پـــ فیلتــر شکن بذار ماشین شبا بتونه بیاد فیسبوک !


- تو آشپزخونه استکان و قندون از دستم افتاد شکست با صدای خفن.مامان اومده میگه چیزی شکوندی؟ پــ نــ پـــ شیشه ی نازک تنهایی دلم بود منتها صداش رو گذاشتم رو اکو حال کنین !

- بنده خدا چاقو خورده در حد بنز داره ازش خون میره بردیمش اورژانس پرستار میگه اوردین بستری کنین؟ میگم پــ نــ پـــ اوردیم خون بده بریم !


- خواهرم از بیرون میاد خونه..میبینه پشت سیستمم...میگه کامپیوتر روشن کردی؟؟؟پــ نــ پـــ دکتر گفته بشین جلوی مانیتور خاموش زل بزن بهش واسه چشات خوبه...!


- نون بربری خریدم همسایمون منو دیده میگه نون بربریه؟ پــ نــ پـــ ماشین جدیدمه طرح بربری تولید شده !


- تا لباس فرم منو دیده میگه سربازی؟ پــ نــ پـــ عضو سیاه لشگر سریال مختارم محل فیلم برداری رو گم کردم !

- از بالا در دارم میام تو خونه بابام از راه رسید میگه باز تو کلید یادت رفت؟ پــ نــ پـــ دارم آمادگی جسمانیمو تست میکنم امشب میخوایم بریم سرقت!!!


- زنه شیکمش اومده جلو ، رفیق ما میپرسه این حامله س؟؟ پــ نــ پـــ این زن آقا گرگه اس، شنگول رو خودش خورده، منگول رو داده شوهرش!

دوستون دارم

نوید


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:, :: 17:37 :: توسط : نوید

درباره وبلاگ
سلام دوستان نوید هستم 14 سالمه دیگه چی بگم؟؟؟ دوستون دارم نظر هم یادتون نره:D
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان همه چی و آدرس hamechi2.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 17
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 109
بازدید ماه : 173
بازدید کل : 165654
تعداد مطالب : 83
تعداد نظرات : 19
تعداد آنلاین : 1