همه چی
همه چی
 
 

 

 

 

وایی خیلی با حاله


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:, :: 23:23 :: توسط : نوید

این دخترا نه آرایش میکنن نه موبایل دارن

 

 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:, :: 23:23 :: توسط : نوید

 

 

 

به راحتی میشه در دفترچه تلفن کسی جایی پیدا کرد ولی به سختی می شه در قلب او جایی پیدا کرد.

 

 


به راحتی میشه در مورد اشتباهات دیگران قضاوت کرد ولی به سختی می شه اشتباهات خود را پیدا کرد.

 


به راحتی میشه بدون فکر کردن حرف زد ولی به سختی می شه زبان را کنترل کرد.

 


به راحتی میشه کسی را که دوستش داریم از خود برنجانیم ولی به سختی می شه این رنجش را جبران کنیم.

 


به راحتی میشه کسی را بخشید ولی به سختی می شه از کسی تقاضای بخشش کرد.

 


به راحتی میشه قانون را تصویب کرد ولی به سختی می شه به آن ها عمل کرد.

 

به راحتی میشه به رویاها فکر کرد ولی به سختی می شه برای بدست آوردن یک رویا جنگید.

 


به راحتی میشه هر روز از زندگی لذت برد ولی به سختی می شه به زندگی ارزش واقعی داد.

 

به راحتی میشه به کسی قول داد ولی به سختی می شه به آن قول عمل کرد.

 

به راحتی میشه دوست داشتن را بر زبان آورد ولی به سختی می شه آنرا نشان داد.

 


به راحتی میشه اشتباه کرد  ولی به سختی می شه از آن اشتباه درس گرفت.

 


به راحتی میشه گرفت ولی به سختی می شه بخشش کرد.

 


به راحتی میشه یک دوستی را با حرف حفظ کرد ولی به سختی می شه به آن معنا بخشید.

 


و در آخر:

 


به راحتی میشه این متن را خوند ولی به سختی می شه به آن عمل کرد...

 

 

 

 

 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 20 دی 1390برچسب:, :: 21:56 :: توسط : نوید

سلام خداجان

اول از همه یه سوال دارم .... تو یادت رفته بنده ای کوچک در این دنیا داری یا من یادم رفته خدایی بزرگ اون بالا دارم؟؟؟

خدایا چرا اینجوری شدم؟؟؟مگه الان نباید خوش حال باشم؟؟؟چرا از اون وقتی که .... شنیدم ریختم بهم؟؟؟

خدایا آخه این چه حالیه که من دارم؟؟؟

از صبح تا غروب با خنده و شوخی می گذرونم اما چرا شبام با تنهایی و دلتنگی می گذره؟؟؟

چرا شب ها خوابم نمی بره؟؟؟چرا سبک نمی شم؟؟؟

یه بزرگی گفت خدا هر بلایی سرت آورد چرا نگو....چشم نمی گم اما خدا یه سوال دارم خدایی کن و جواب سوالم و بده

زود نبود؟؟؟یکم فکر کن؟؟؟ آخه......

می بینی می گم حالم خوب نیست!!!!!!!!1باورت شد؟؟؟؟

از صبح تا شب به همه می گم کفر نگید ... کاره خداست ... مصلحتش این بوده و..... اما حالا خودم نشستم دارم این ها رو می نویسم

می دونم پارتیم که پیشته خیلی مراقبمه اما کاش بجای مراقبت فقط بود...

خدایا حالم خوب نیست یه کم کمکم کن خودت کمکم کن


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 20 دی 1390برچسب:, :: 21:54 :: توسط : نوید

نمیدونی که چه حالی داره قلبم ////// نمیدونی چه بغضی تو گلومه
نمیدونی که چه بی قرار و گریونم ///وقتی دونه دونه عکسات رو به رومه
نمیدونی چه قدر دستاتو کم دارم /////نمیدونی چه قدر تنهایی بی رحمه
که وقتی نیستی توی آینه میبینم//// یه مردی که شکسته و نمیفهمه


تموم ساعتا رو بی تو داغونم //// تموم عمرمو یاد تو میمونم
که واسه یک لحظه برگردی به این خونه//// ببینی تو نبود تو چه گریونم
بگو دستامو میشناسی یا نه؟؟؟//// نگو عطرم واسه تو آشنا نیست
بگو که هنوزم منو میشناسی ///// فقط نگ نگو که نا شناسی فقط نگو نگو که ناشناسی


دیگه دستای سردم نا نداره////قلم رو روی کاغذی بیاره
که به یاد تو ترانه بنویسه //// همون مردی که بی تو بی قراره 5858585858




I L♥VE U 202020

میفهمی؟؟؟؟؟؟ 
نوید


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 20 دی 1390برچسب:, :: 21:53 :: توسط : نوید

خبر فوری

 

 برای دیدن این خبر مهم به ادامه مطلب برید



 ادامه مطلب...

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 20 دی 1390برچسب:, :: 10:43 :: توسط : نوید

به بچه فامیلمون میگم:
عمو بزرگ بشی میخوای چه کاره بشی؟؟
میگه: ساسی مانکن...!!!

والا ما که الگومون گابریل گارسیا مارکز و نیچه بود، و میخواستیم دنیا رو عوض کنیم، تهش شدیم این..! وای به حال اینا که الگوشون ساسی مانکنه....
 
 
میگم آدمه این ساسی .....


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 19 دی 1390برچسب:, :: 19:35 :: توسط : نوید

عکس ها را میتوانید در ادامه مطلب مشاهده کنید



 ادامه مطلب...

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 19 دی 1390برچسب:, :: 19:5 :: توسط : نوید

پیتر هشت سال و نیمش بود و به یک مدرسه در نزدیکی خونشون می‌رفت. او همیشه پیاده به آن جا می‌رفت و بر می‌گشت، و همیشه به موقع برمی‌گشت، اما جمعه‌ی قبل از مدرسه دیر به خانه آمد. مادرش در آشپزخانه بود،‌ و وقتی او (پیتر) را دید ازش پرسید «پیتر، چرا امروز دیر آمدی»؟
پیتر گفت: معلم عصبانی بود و بعد از درس مرا به پیش مدیر فرستاد.
مادرش گفت: پیش مدیر؟ چرا تو را پیش او فرستاد؟
پیتر گفت: برای اینکه او در کلاس یک سوال پرسید و هیچکس به غیر از من به سوال او جواب نداد.
مادرش عصبانی بود و از پیتر پرسید: در آن صورت چرا تو را پیش مدیر فرستاد؟ چرا بقیه‌ی بچه‌های احمق رو نفرستاد؟
پیتر گفت: برای اینکه سوالش این بود «چه کسی روی صندلی من چسب گذاشته؟»
 


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 19 دی 1390برچسب:, :: 18:59 :: توسط : نوید

کار را که کرد آن که تمام کرد:

اگر می خواهید همدیگه رو بکشید برید بیرون! من تازه اینجا رو تمیز کردم!

 

ادامه متن در ادامه مطلب



 ادامه مطلب...

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 19 دی 1390برچسب:, :: 18:58 :: توسط : نوید


 عکس ها را میتوانید در ادامه مطلب مشاهده کنید
 

 



 ادامه مطلب...

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 19 دی 1390برچسب:, :: 17:57 :: توسط : نوید

وقتی که قلب‌هایمان‌ كوچك‌تر از غصه‌هایمان‌ میشود،
وقتی نمیتوانیم‌ اشک هایمان ‌را پشت‌ پلك‌هایمان‌ مخفی كنیم‌
و بغض هایمان ‌پشت‌ سر هم‌ میشكند ...

 

ادامه متن در ادامه مطلب

 



 ادامه مطلب...

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 19 دی 1390برچسب:, :: 13:11 :: توسط : نوید

با بردن این بازی 1 میلیون  تومان برنده شید  

fun.sdinet.de/flash/games/lab.swf


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 18 دی 1390برچسب:, :: 17:19 :: توسط : نوید

یه سلامتی واسه دخترا ولی هیچ دختری ارزش نداره اینو بهش بگی
اخر همشون ازپیشت میرن

Shocked
مرد هرچقدرم که مغرورباشه...
خشن ومحکم وسخت باشه...
بازم یه وقتایی که ناراحته ویه مشکلی براش پیش میاد
انگارفقط یه زن میتونه بانوازش وصدای گرمش آرومش کنه
سلامتی همه زناهمه دخترا...
که بعضی وقتایه حس آرامشوبه مرد میدن که هیچ مردی نمتونه به هیچ زنی بده Surprised


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 18 دی 1390برچسب:, :: 17:15 :: توسط : نوید

تستـــــــ هوش.......

1)چگونه می توانید یک تخم مرغ خام را به زمین بتنی بزنید بدون آن که ترک بردارد؟

2)علت اصلی طلاق چیست؟

3)علت اصلی عدم موفقیتها چیست؟

4)چه چیزهایی را هرگز نمی توان درصبحانه خورد؟

5)چه چیزی شبیه به نیمی از یک سیب است؟

6)اگر یک سنگ قرمز را در دریا بیندازید چه خواهد شد؟

7)یک ادم چگونه ممکن است هشت روز نخوابد؟

Coolچگونه می توانید فیلی را با یک دست بلند کنید؟

9)اگر هشت نفر در ده ساعت یک دیوار را بسازند چهارنفر آن را درچند ساعت خواهند ساخت؟



 ادامه مطلب...

ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 18 دی 1390برچسب:, :: 17:11 :: توسط : نوید

حالت چشم های یک دانشجو



حالت چشم هنگام درس دادن استاد سر کلاس :
(-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-)


وقتی استاد خبر امتحان رو میده :
(o.O) (o.O) (o.O) (o.O) (o.O) (o.O)


موقع امتحان:
(←.←) (→.→) (←.←) (→.→) (←.←) (→.→)


وقتی استاد موقع امتحان حواسش جمع میکنه واسه مچ گیری:
(↓.↓) (↓.↓) (↓.↓) (↓.↓) (↓.↓)


وقتی که نمره ها رو میزنن :
(͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏)

 

 

نظر یادتون نره 

من فقط میگم کسی هم نظر نمیده

نوید


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 18 دی 1390برچسب:, :: 17:8 :: توسط : نوید


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 18 دی 1390برچسب:, :: 17:5 :: توسط : نوید

ایرانی همینه دیگه!

سه نفر آمریکایی و سه نفر ایرانی با همدیگر برای شرکت در یک کنفرانس می رفتند. در ایستگاه قطار....
..

 

بقیه داستان در ادامه مطلب



 ادامه مطلب...

ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 18 دی 1390برچسب:, :: 17:4 :: توسط : نوید

مراقب باشید این نقاشی ها شما را دچار توهم می کند!


 

ادامه عکس ها در ادامه مطلب



 ادامه مطلب...

ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 18 دی 1390برچسب:, :: 15:38 :: توسط : نوید

این آهنگو دانلود کنید حجمش خیلی کمه

زیباست

http://sound-code.majiddownload.com/90-2/1369383109.mp3

نظر یادتون نره


ارسال شده در تاریخ : شنبه 17 دی 1390برچسب:, :: 16:28 :: توسط : نوید

دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق پسر شد.. پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد.
در آن روزها، حتی یک سلام به یکدیگر، دل دختر را گرم می کرد. او که ساختن ستاره های کاغذی را یاد گرفته بود هر روز روی کاغذ کوچکی یک جمله برای پسر می نوشت و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا می کرد و داخل یک بطری بزرگ می انداخت. دختر با دیدن پیکربرازنده پسر با خود می گفت پسری مثل او دختری با موهای بلند و چشمان درشت را دوست خواهد داشت.

 

ادامه داستان در ادامه مطلب

 



 ادامه مطلب...

ارسال شده در تاریخ : شنبه 17 دی 1390برچسب:, :: 16:23 :: توسط : نوید

دوستان عزیز لطفا نظر بدید

 

 

نوید



ارسال شده در تاریخ : شنبه 17 دی 1390برچسب:, :: 15:55 :: توسط : نوید

بابا که شدم ، به دُخترم
پول توجیبی نمیدم
تا یواش از پشت سرم بیاد
دستاشو حلقه کنه دور گردنم
موهاشم بخوره تو صورتم
در ِ گوشم پچ پچ کنه
بگه بابایی بهم پول میدی ؟ داریم با بچه ها میریم بیرون
موهاشو بزنم کنار . ماچش کنم ، بگم برو از جیبم وردار بابایی
به خاطر دخترم هم که شده ، یه روزی بابا میشم...!
.
.
.
.

.

ارسال شده در تاریخ : شنبه 17 دی 1390برچسب:, :: 12:20 :: توسط : نوید

به اینترنتِ ملّی خوش آمدید ...

برای ثبتِ نام در حوزۀ علمیّه ، عددِ (1)
برای رفتن به عَصرِِ حَجَر و مشاهدۀ کودکیِ آیت اله جنّتی ، عددِ (2)
برای ثبتِ نام در بسیجِ ، عددِ (3)
برای یادگیریِ دوره های کوتاه مُدَّت و فشردۀ ساندیس خوری ، عددِ (4)
و برای مشاهدۀ مناظرِ زیبایی از ساندیس و کیک ، عددِ (5) را کلیک نمایید ..
از انتخابِ شما متشکریم ..

 

اینقدر حال میده  تنها تفریحمون هم بردارن فقط باید بشینیم سوت بزنیم

 

 


ارسال شده در تاریخ : شنبه 17 دی 1390برچسب:, :: 12:13 :: توسط : نوید

وقتی بنا را بر رفتن گذاشتی
تو با هر سیب کرم خورده ای
وسوسه می شوی
پس همان بهتر که نباشی
بــــــــــــرو.....!

 

ادامه متن در ادامه مطلب

 

 




 ادامه مطلب...

ارسال شده در تاریخ : شنبه 17 دی 1390برچسب:, :: 12:4 :: توسط : نوید

ميدانيد چرا ناپلئون هميشه از كمر بند قرمز استفاده ميكرده و اين كه حكمت كمربند ناپلئون چيست ، اين سوال براي خيليها پيش آمده و جواب آن فقط يك جمله است ......

 

ادامه متن در ادامه مطلب



 ادامه مطلب...

ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 14 دی 1390برچسب:, :: 21:20 :: توسط : نوید

سلام

امروز امتحان جغرافیا داشتیم 

خیلی بالا بشم 18 

 دیوونه شدم از دست این امتحان ها

خوب چیه چرا میزنی خب حالا یه کوچولو هم تقلب کردم  ( یه کوچولو)

این قدر میخونم هههه(باور نکنید)

24 ساعته کتاب  دستمه و سرم تو کتابه

یه هفته دیگه تمومه این امتحانا 

خب درساتونو بخونید بچه خوبی باشید

اینقدر هم با کامپیوترتون ور نرید

 

 

با تشکر

نوید

نظر یادتون نره

 

 

 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 14 دی 1390برچسب:, :: 11:13 :: توسط : نوید

عکس ها را میتوانید در ادامه مطلب مشاهده کنید



 ادامه مطلب...

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 12 دی 1390برچسب:, :: 20:38 :: توسط : نوید


ادامه عکس ها در ادامه مطلب


 ادامه مطلب...

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 12 دی 1390برچسب:, :: 20:32 :: توسط : نوید

دوستان عزیز وقتی مطالب رو میخونین اگه زحمتی نمیشه   یه نظر هم بدید

 

نوید


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 12 دی 1390برچسب:, :: 17:51 :: توسط : نوید

پیرمردی صبح زود از خانه اش بیرون آمد...

 

ادامه در ادامه مطلب



 ادامه مطلب...

ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 11 دی 1390برچسب:, :: 14:13 :: توسط : نوید

روزی مرد کوری روی پله های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود........

 

 

ادامه در ادامه مطلب



 ادامه مطلب...

ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 11 دی 1390برچسب:, :: 14:10 :: توسط : نوید

ترسیدی؟ نترس.. آن‌قدرها هم ترسناک نیست اوایلش احساس تنهایی می‌کنی
سیاهی، غم، اندوه... برای آرامش چند لیوان آب می‌نوشی 1..2..3.. با چند آرام‌بخش. بعد کناری می‌نشینی گوشه‌ای خلوت و دنج با چند قطعه عکس و یک موزیک پر از خاطره کم‌کم از گوشه چشمانت آب سرازیر می‌شود نترس نگران نباش احتمالاً به خاطر آب زیادی هست که خورده‌ای..
 

 

 

روزهای بعد دلتنگ می‍‌شوی... دلتنگ می‌شوی.. هق هق گریه‌ات بلند می‌شود اما نترس عادیست خیلی خیلی عادی
گوشی‌ات را برای دهمین بار برمی‌داری تا زنگی برنی تا فقط و فقط صدایش را بشوی و لبانش را مجسم کنی موقع گفتن الو و بعد از Reject شدن گوشی‌ات را پرت می‌کنی طرفی نترس عادیست خیلی خیلی عادی
روزهای بعد درد می‌کشی و بی‌خوابی؛

 

 

 
بی‌حوصله می‌شوی هنوز هم همان گوشه دنج و همان موزیک و همان عکس‌ها که در همین مدت چند بار تکه‌تکه شده‌اند و دوباره بهم وصلشان کردی. درست مثل یک پازل اما پازل زندگیت، قطعه گمشده‌ات...

 

 

. نترس عادیست خیلی خیلی عادی
روزهای بعد افسرده می‌شوی. دلگیر و زودرنج اما نترس این خیلی خیلی عادیست
عادت نمی‌کنی به نبودنش، به ندیدنش، به نشنیدن صدایش
روزهای بعد دیگر نمی‌خندی؛ دلت می‌خواهد واقعا بفهمی او در چه حالیست.....
نگران نباش به خودت رجوع کن روزی که در چشمهایم نگاه کردی و گفتی برو؛ دلم در گرو دیگریست چه حسی داشتی؟
اصلا نترس این خیلی خیل عادیست
تازه شدیم شبیه هم؛ به جمع دلشکستگان خوش آمدی.

 

 

 

نظر یادتون نره

نوید

 


ارسال شده در تاریخ : شنبه 10 دی 1390برچسب:, :: 17:22 :: توسط : نوید

____________$$$$$$$$ امیدوارم $$$$$$$$$

__________$$$$$$$$$$$$_♥_$$$$$$$__$$$$

_________$$$$$$$$$$$$$♥ ♥$$$$$$$$$__$$$

_________$$$$$$$♥ آسمانت بی غبار ♥ $$__$$$$

_________$$$$$$♥ سهم چشمانت بهار ♥$___$$$

__________$$$$$♥ قلبت از هر غصه دور ♥$__$$$

____________$$$$♥ بزم عشقت پر سرور ♥$$$

_______________♥ بخت و تقدیرت قشنگ ♥$

_________________♥ عمر شیرینت بلند ♥

____________________$$♥♥♥$$$$

______________________$♥♥$

_______________________♥


ارسال شده در تاریخ : شنبه 10 دی 1390برچسب:, :: 17:9 :: توسط : نوید

درباره وبلاگ
سلام دوستان نوید هستم 14 سالمه دیگه چی بگم؟؟؟ دوستون دارم نظر هم یادتون نره:D
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان همه چی و آدرس hamechi2.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 101
بازدید ماه : 165
بازدید کل : 165646
تعداد مطالب : 83
تعداد نظرات : 19
تعداد آنلاین : 1