فقر :D
 
همه چی
همه چی
 
 

روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به روستا برد تا به او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی میکنند، چقدر فقیر هستند. آن دو یک شبانه روز در خانه محقر یک روستایی مهمان بودند.
در راه بازگشت و در پایان سفر، مرد از پسرش پرسید: "نظرت در مورد مسافرتمان چه بود؟"
پسر پاسخ داد: "عالی بود پدر!"
پدر پرسید: "آیا به زندگی آنها توجه کردی؟"
پسر پاسخ داد: "بله پدر!"
... و پدر پرسید: "چه چیزی از این سفر یاد گرفتی؟"
پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت: "فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آنها چهار تا. ما در حیاطمان یک فواره داریم و آنها رودخانه ای دارند که نهایت ندارد. ما در حیاطمان فانوس های تزیینی داریم و آنها ستارگان را دارند. حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود اما باغ آنها بی انتهاست!"
با شنیدن حرفهای پسر، زبان مرد بند آمده بود.
بعد پسر بچه اضافه کرد: "متشکرم پدر، تو به من نشان دادی که ما چقدر فقیر هستیم

 

N@v!d



نظرات شما عزیزان:

sahar
ساعت17:22---10 دی 1390
عالي بود درست ميگي
پاسخ: ممنونم تبادل کنیم؟؟؟


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 30 آبان 1390برچسب:, :: 18:23 :: توسط : نوید

درباره وبلاگ
سلام دوستان نوید هستم 14 سالمه دیگه چی بگم؟؟؟ دوستون دارم نظر هم یادتون نره:D
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان همه چی و آدرس hamechi2.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 98
بازدید ماه : 162
بازدید کل : 165643
تعداد مطالب : 83
تعداد نظرات : 19
تعداد آنلاین : 1